شيوه بيان تفسير براي قشر جوان:
1. هم در تعليم و هم در تفسير آيات كوتاه را بگوييد.
2. آياتي كه قصه است را بگوييد.
3. آياتي كه هرچند طولاني است ولي در چند دقيقه ميتوان خلاصه كرد.
4. آياتي را كه مردم حفظاند تفسير كنيد.
5. آياتي را كه موردنياز است تفسير كنيد.
6. بحثهايي مطرح كنيد كه شنونده بتواند آن را در جاي ديگر نيز نقل كند.
7. تفسيري روان مطالعه كنيد. بهترين نوع تفسير روان، تفسير نمونه است. اگر خواستيد در كلاس تفسير بگوييد، از تفسير نور استفاده كنيد. در تفسير نور اصل فهميدن مخاطب است. براي قرائت، تفسير شبّر خوب است. براي بررسي اقوال تفسير مجمعالبيان و در تفسير ادبي نيز تفسير كشّاف مناسب است.
8. طلبه بايد از آغاز تحصيل در حوزه با تفسير مأنوس شود.
راجع به قرآن شش دستور داريم:
1. قرائت قرآن: فاقروا؛ 2. ترتيل: رتّل القرآن؛ 3. تدبّر: أفلا تيدبرون؛ 4. عمل به قرآن؛ 5. متذكر شدن؛ 6. ابلاغ
در عمل به قرآن نبايد تبعيض باشد. ما براي ليتفقهوا، دهها درس خارج داريم، اما براي ليدبروا هيچ درسي نداريم. براي حج 6 هزار روحاني اعزام ميشود، اما براي تبليغ ذكات چند نفر ميروند؟ در حاليكه درباره حج يك آيه در قرآن و درباره ذكات 32 آيه است. در قرآن 32 بار كلمه زكات آمده و 32 بار كلمه بركت اين نشان ميدهد. زكات با بركت همراه است.
طلبه سال اول حوزه كار تبليغياش اين است: يك قصه از داستان راستان بگويد؛ يك مسأله يكدقيقهاي بگويد؛ تفسير آيهاي كوچك را بيان كند؛ 10 دقيقه هم بيشتر صحبت نكند، رفتهرفته زمان سخنراني را زياد كند. اگر توانست مردم را بخنداند، تا يكساعت هم ميتواند سخنراني كند.
تا آنجا كه ميتوانيم بايد قرآن بخوانيم. حفظ قرآن ارزش است، ولي ما مأمور به حفظ نيستيم. درباره حفظ نكردن قرآن توبيخ نداريم، ولي اگر در قرآن تدبر نكنيم توبيخ ميشويم. أفلا تيدبرون القرآن أم علي قلوب أقفالها. مراد ما از تفسير بيان مصداق روز آيه است. مثلا اين آيه را در نظر بگيريد: قال لابيه و قومه ما هذه التماثيل اللتي أنتم لها عاكفون، از آيه 5 اصل استفاده ميشود: 1. در امر به معروف و نهي از منكر سن شرط نيست؛ 2. در اصلاح و ارشاد آمار شرط نيست، ابراهيم يكنفر بود و مقابلش گروهي بودند؛ 3. در اصلاح و ارشاد از خوديها شروع كن، قل لنسائك و بناتك و نساء المؤمنين؛ 4. در اصلاح و ارشاد بايد اولويت را در نظر گرفت، مثلا خانمي كه بينماز و بدحجاب است اول بايد او را نمازخوان كرد؛ 5. در اصلاح و ارشاد خطاب مستقيم شرط نيست، مثلا به جاي اينكه بگوييد سيگار نكش، بگوييد فايده سيگار را به ما بگو.
هرحرفي را نبايد گفت، لا تقصص علي اخوتك، در سوره يوسف دلالت بر رازداري دارد. گفتنيها را بايد فاقصص القصص.
لازم نيست هر سؤالي را جواب دهيد. گاهي درباره چيزي سؤال ميكنند، شما درباره موضوع ديگري جواب دهيد، مثل قرآن كه وقتي درباره انفاق پرسيدند، آيه نازل شد: يسئولنك ماذا ينفقون؟ قل ما أنفقتم من خير فللو الدين.
اميرالمؤمنين وقتي لباس احرام خريد اين آيه را خواند: لو أرادوا الخروج لاعدو. در حالي كه اين آيه به بحث جهاد مربوط است.
ما نبايد در آيه تغيير دهيم، اما مصداق روز آن را بايد به زبان ساده بيان كنيم. از وقت بايد استفاده كرد، تفسير نمونه در ايام تعطيل حوزه نوشته شده است. يكي از مشكلات ما استفاده نكردن درست از وقت است. نبايد وقت خود را صرف مباحث بيهوده و تماشاي برنامههاي غير ضروري تلويزيون كنيم.