برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آداب دوستی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 25-03-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بسم الله الرحمن الرحیم
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا هستید ایام به کامتان باشد حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همهی بینندگان خوب و عزیز عرض سلام داریم روزهای پایانی ماه شعبان را داریم سپری میکنیم امام هشتم علیه السلام فرمودند این دعا را زیاد بخوانید اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ یعنی اگر خدایا تا به حال ما را نیامرزیدی در این چند روز آخر فرصتی است برای توبه و استفار خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد همهی جرمها و خطاهای ما را پاک بکند و همهی حق الناسهای ما را ادا بکند و ما را با پاکیزگی کامل وارد ضیافت و مهمانی خودش بکند.
شریعتی: ان شاء الله از همین حالا آرزو میکنم ماه رمضانی که پیش روی ماست متفاوت و پر خیر و برکت باشد در مورد دوست و دوستی داشتیم صحبت میکردیم نکات خیلی خوبی را شنیدیم امروز هم ادامهی فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحث امروز ما در آداب و شرایط دوست خوب است که دوست خوب چه معیارهایی باید داشته باشد در قرآن و روایات ما به آن اشاره شده است. قبل از این که این آداب و معیارها را عرض کنم یک بزرگی کلام و تشبیه قشنگی دارد میفرماید یک نفر تک و تنها مثل آب قلیل است و یک دوستان و جمع خوب مثل آب کر هستند و آب دریا استخر آب قلیل از نظر شرعی اگر کم باشد و معدود باشد با کمترین نجاست نجس میشود یعنی تاثیر پذیر است نه تنها پاک نمیکند بلکه اگر در آن نجاست ریخته شود خود آن آب هم نجس میشود به خلاف آب کر که هم نجس نمیشود هم مطهر و پاک کننده است یک نفر تک باشد مثل آب قلیل است تاثیر پذیری اش زیاد است زود هم آلوده میشود اگر جمعی شدند هم کثیف و گمراه نمیشوند هم بقیه را هم میتوانند پاک کنند لذا دوستان خوب را هر چقدر دور خودمان زیاد کنیم سپری هستند حفظ میکنند ما را بیمه میکنند یا تعبیر دیگر مثلا یک سرباز در یک میدان تک و تنها است نمیتواند با انبوه دشمن بجنگد ولی اگر تبدیل به گردان یا لشکر یا تیپ شد جمع زیادی هستند میتوانند مقابله بکنند لذا کلام نورانی از جناب لقمان رسیده که به فرزندشان فرمودند یَا بُنَیَّ اتَّخِذْ أَلْفَ صَدِیقٍ وَ أَلْفٌ قَلِیلٌ وَ لَا تَتَّخِذْ عَدُوّا وَاحِدا وَ الْوَاحِدُ کَثِیرٌ (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۶) فرزندم سعی بکن هزار تا دوست انتخاب بکنی یعنی هزار تا یعنی زیاد دوست خوب هرچقدر زیاد باشد اشکال ندارد دوست خوب شفاعت میکند اگر کسی نتوانست دست ما را بگیرد چهارمی پنجمی میگیرد در انتخاب دوست خوب هرچقدر بتوانی زیاد انتخاب بکنی خوب است هزار تا هم بگیری عیب ندارد بلکه هزار تا هم کم است فرمود دشمن یک دانه هم نگیر اگر نه یک دانه هم زیاد است انسان سعی کند وسایل دشمنی با کسی فراهم نکند دشمن مثل سم آتش است کم اش هم زیاد است سعی کنیم دوستان بد را فاصله بگیریم و دوستان خوب را زیاد کنیم و اما آداب و شرایط دوستی.
شریعتی: هرچقدر دوستان خوب زیاد باشند قابلیتهای ما و تواناییهای ما مضاعف میشود.
حاج آقا فرحزاد: بله چند برابر میشود خیلی مهم است نکتهی مهمی است در روایات و آیات قرآن یکی از شرایطی که برای دوستی بیان شده تقوا است یعنی با دوستی پیوند داشته باشیم که واقعا متدین واقعی باشد متقی واقعی باشد آدمی که واقعا پایبند به خدا و دین است میشود رویش سرمایه گذاری کرد حلال و حرام را متوجه میشود اگر خاطر بینندههای عزیز باشد ما ماه رمضان پارسال بحث تقوا را چند ماه مفصل صحبت کردیم عباداتی که بر ما واجب شده روزه را چرا واجب کرده «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ 183) کلاس روزه برای این که ارادهی ما و صبر ما و توانمندی ما بالا برود در ترک گناه و انجام واجبات محکم شویم آدمهای با تقوا انسان میتواند هر نوع سرمایه گذاری روی آنها بکند امین اند راستگو اند خداترس اند همسر شریک رفیق میتواند بشود یک روایت نورانی دیدم امام صادق علیه السلام به یکی از دوستان فرمودند دخترت را بده به کسی که با تقوا است برای این که اگر دختر شما با کسی ازدواج کرد که این دوست داشتنی بود بین شان مودت ایجاد شد که دیگر همهی مشکلات حل شد یعنی یک دل شدند اگر هم یک موقعی بین عروس و داماد مودت و محبت ایجاد نمیشود ممکن است آدمهای خوبی باشند کدهایشان به هم نخورد فرمودند اگر با تقوا بود اگر هم دخترت را دوست نداشته باشد او را اذیت نمیکند آزار نمیدهد خیالت راحت است اگر ما با یک همسایه با یک همسر با یک شریک و همسفری که با تقوا است متدین واقعی میگوییم واقعا خداترسی در دلش نفوذ کرده ما دیگر دچار بحران نمیشویم خیانت در حق ما نمیکند خیال ما راحت است از مهم ترین شرط پیوند رفاقت و دوستی تقوا است «أَنَّ اللَّـهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» ان الله یحب «فَإِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (آل عمران/ 76) انتخاب کردم شما هم به دوستی خودتان بگیرید محبوب هستند قطعا ما با متقین نشستیم رنگ و بوی متقین را میگیریم این آیه هشدار مهمی است که خدای متعال میفرماید «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» (زخرف/ 67) خیلی هشدار عجیبی است که روز قیامت تمام دوستان با هم دشمن میشوند تمام آنهایی که دوستی هایشان بر اساس معیارهای دنیایی مال ثروت ریاست پست مقام زیبایی ظاهری معیارهای ظاهری غیر خدایی غیر تقوا بوده تمام اینها از هم دیگر مطالبه میکنند او میگوید چرا حق من را ضایع کردی همه اش دعوا و نزاع است این صریح قرآن است خیلی مهم است الاخلاء جمع خلیل است دوستان در روز قیامت همه با هم دشمن اند فقط یک استثناء دارد آنهایی که بر اساس تقوا و بر اساس رابطههای الهی با هم پیوند برقرار کردند کنار هم اند و پیوند است «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ، فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» (دخان/ 52-51) هم پیش خدای متعال هستند هم امن هستند هم در دنیا راحت زندگی میکنند هم در عالم برزخ با هم دوست اند این دوستی خیلی مهم است دوست است که دست آدم را میگیرد و به انسان آرامش میدهد واقعا کولاک میکند انسان دوست خوب تهیه کند دنیا آخرت دینش تامین شده است پس اگر میخواهیم دوستی هایمان به هم نخورد و پیوندش تا ابدیت باشد دوستان با تقوا انتخاب بکنیم روایت زیبایی داریم حضرت میفرماید مَـوَدَّةُ عِشْـرينَ سَنَـةً قَرابَـةٌ (کافی، ج 6، ص 199) اگر با یک کسی بیست سال سابقهی دوستی پیدا کردی جزء قوم و خویشان و ارحام شما میشود اگر رابطه طولانی شد اگر با آنهایی که ما بالای بیست سال رفاقت داریم و بیست سال در حکم ارحام ما هستند یکی از احکامی که امام زمان در زمان ظهور میآورند بعضی از احکام عوض میشود یکی از احکام جدیدی که میآورند برادرهایی که با هم عقد اخوت خواندند از هم دیگر ارث هم میبرند مثل ارث طبقاتی و این خیلی مهم است یک روایتی داریم که برادر ما نصیب جسم ما است رابطه مان پدر و مادر اند ولی رفقای معنوی رابطه مان خدا است اهل بیت اند به خاطر خدا بین ما دوستی است رابطه روحی و معنوی است ریشه اش هم از اول محکم تر است هم تا آخر چه بسا برادران ظاهری اگر هم فکر ما نباشند از ما جدا شوند چه بسا بیگانههایی که هم فکر ما هم عقیدهی ما هستند تا ابد با ما خواهند بود لذا فرمود با هم فامیل میشوید قرابت پیدا میکنید یکی دیگر از چیزهایی که در دوستی و رفاقت امام صادق علیه السلام پنج علامت برای دوست خوب بیان کردند در کافی شریف است امام صادق علیه السلام فرمودند لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَی الصَّدَاقَةِ (اصول کافی، ج 4، ص 48) فرمودند دوستی انجام نمیگیرد مگر حدود و شرایط دوستی فراهم شود آن حدها مراعات شود کسی که در او این حدود دوستی بود یا بعضی هایش بود او را به دوستی خودت نسبت بده ولی هیچ کدام از شرایط را ندارد معنی ندارد اسم دوست بگذاری دوست واقعی شما نیست باید پرهیز کنی حضرت آن پنج علامت را که مهم ترینش آخری است شرح دادند فرمودند فَاوّلُها: اَن تَكونَ سَريرتُهُ وَ علانِيتُهُ لَكَ واحِدةً فرمودند دوست خوب علامت اولش این است که ظاهر و باطنش با شما یک نوع باشد خیلی مهم است خیلیها هستند حالت نفاق دارند به ظاهر دست به سینه نوکرتم تملق گویی ولی پشت سر هر خیانتی ممکن است به دوستش بکند.
شریعتی: این صفت هیچ جا خوب نیست ولی در دوستی خیلی بدتر است.
حاج آقا فرحزاد: بله کسی که دست دوستی میدهد آن هم مدتها با ما بوده یک رابطه دو طرفه است اگر میبینید احساس نفاق میکنید که دوست شما ظاهر باطنش یکی نیست یک چیزهایی جزئی است قابل تحمل است یک بحثی داریم سخت گیری فوق العاده هم نباید داشته باشد و الا بی رفیق میماند ولی عمدتا ظاهر و باطنش یکی باشد دوم اَن يَري زَينكَ زَينهُ وَ شَينكَ شَينهُ یعنی زینت شما را زینت خودش بداند خوبی شما را خوبی خودش بداند عیب شما را عیب خودش بداند با شما هم دل و هم فکر و هم عقیده باشد یعنی اگر به شما صدمهای رسید بداند که به او رسیده دو جا نداند تنها نباشد جدا نباشد خودش را با ما یکی بداند زینت خود را زینت شما بداند عیب خود را عیب شما بداند اگر شما خوبیهایی داری او هم خودش را خوب بکند اگر عیبهایی بود برطرف بکند تا عیب به رفیقش سرایت نکند سوم اَن لا تُغيُّرهُ عَليكَ وِلايَةٌ وَ لا مَالٌ یک علامت دوستی این است که اگر پست و مقام گرفت و به مال و ثروت رسید روابطش با شما عوض نشود حتی یک روایت عجیب دیدم اگر کسی پست و مقام گرفت یک دهم دوستی شما را حفظ کرد میشود رویش سرمایه گذاری کرد از بس که ریاست و ثروت دنیا آدمها را گول میزند همه چیز را فراموش میکنند پدر مادر فامیل رفقا را گم میکنند غرق ریاست و پست و مقام میشوند خودشان را هم گم میکنند چون خودشان را گم کردند همه را گم میکنند اگر کسی دوست واقعی میخواهد انتخاب بکند دوست واقعی این است که هر چه پست مقام و شهرت و اسم و رسم آن حالت دوستی اش با شما عوض نشود فرق نکند حداقلی باشد که بشود رویش سرمایه گذاری کرد چهارمی اَن لا تَمنَعكَ شَيئاً تَنالُهُ مَقتَدرَتُهُ علامت دوست خوب چهارمی اش این است که اگر توانمندیهایی که دارد که میتواند به شما کمک در موقع کمک به شما کم نگذارد از آبرو از علم و فهم و درکش به شما سرمایه گذاری کند بی تفاوت نباشد چیزهایی که بلد نیستید را یاد بدهد اگر توانمندیهایی در رشد شما دارد انجام دهد در مال میتواند کمکت بکند که این هم شرط مهمی است که جامع همهی این شرایط پنجمی است که خود حضرت فرمودند وَ هِيَ تَجمَعُ هذهِ الخِصال اَن لا يُسلِّمَكَ عِنَد النَّكباتِ آن محک دوستیها در کجا پیدا میشود در موقعی که آدم وضعش خوب است رو به راه است امنیت سلامتی است راحت است خوش است همهی چیزهایش روتین است همه ممکن است دوست آدم باشند همه دور آدم سینه بزنند فامیل دوست همسایه آشنا همسر ولی وقتی برای فرحزاد مشکلی پیش آمد تهمتی به آدم زدند آدم زمین خورد مشکل روحی جسمی ظاهری آبرویی پیدا کرد آن جا است که معیارهای دوست خوب و بد خودش را نشان میدهد که چه کسانی میآیند وسط این به نظر من خیلی مهم است همان طور که خود حضرت اشاره کردند این پنجمی فرمودند همهی آن چهارتا در این است آنها را خلاصه کنیم پنجمی میشود یعنی موقع زمین خوردن آقای شریعتی مشکلی پیدا کرد آبرویش در خطر بود مالش در خطر بود جانش در خطر بود این جا چه کسانی میآیند پایش میایستند اینها دوست واقعی بنده و شما هستند تا من زمین خوردم من را رها کنند بروند این بی وفایی است به خدا قسم من یکی از چیزهایی که در درون من خیلی عاشق عشق خدا عشق اهل بیت عشق خوبها به دلم آمده وفایی است که در اسلام تاکید شده دوست آن است که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی و الا در رفاه و آسایش همه دور آدم سینه میزنند وفا خیلی صفت مهمی است یک حیوان یک سگ چقدر داستان و خاطره داریم سگ یک حیوان نجس العین به صحبانش وفا کردند یعنی اگر غذای مسمومی بوده خورده مرده تا صاحبش نمیرد. استخر را مسموم کردند رفته در استخر مرده با صاحبش گفته توطئه بوده شما نروی در استخر یک حیوان وفا نشان داده ولی آدمیزاد دو پا است که گفت آن شعری که چند روز قبل هم خواندیم رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیدانم *** شوم قربان دشمن که بویی از وفا دارد وفا صفت خیلی بلند و بزرگی است در روایت داریم اگر سه بار دوست خودت را ناراحت کردی عصبانی کردی به شما خشم نکرد فرمود این دوست خوبی است هر چه پیشامد ناگوار شد کم نیاورد یا حادثه پیش آمد مصیبت پیش آمد ورشکست شد اتفاق ناهمواری افتاد چه کسانی میآیند پایش میایستند خیلی مهم است پای همسر پدر مادر قوم و خویش فامیل میایستند در گرفتاریها آدم خودش را نشان میدهد.
شریعتی: در کنار همهی این معیارها باید این وفاداری باشد.
حاج آقا فرحزاد: احسنت اگر این باشد همهی آنها است تقوا است زین شما زین او است همراهی شما هست همدلی شما هست هر طور که بگوییم در این یکی است لذا در روایت داریم حضرت امیر فرمودند احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ (حکمت 477) یعنی اگر شما وسائل رنجش و کدورت و خشم و غضب و ناراحتی دوستت را فراهم کردی تو از او جدا شدی یعنی کمکش نکردی همراهی با او نکردی این است که در روایات ما در مورد این صفت این قدر مانور داده شده که دوستان خود را در موقع سختیها گرفتاریها امتحان کنید این هم روایت خیلی عجیبی است میفرماید یک حق مومن بر مومن این است که یَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً (وسائل الشیعة، ج12 ، ص212) یعنی یک مومنی که با او پیوند دوستی زدی چه در حال ظالم بودن چه در حال مظلوم بودن کمر همت ببندی یاور و ناصر و کمک او باشی این همان وفاداری است بعد جالب این است در خود روایت هم برای ما جای سوال است چطور ممکن است ظالم را کمک کند دوست من اگر مظلوم قرار گرفت معلوم است هر مظلومی را در عالم باید کمک کنیم ولی اگر دوست من ظالم بود یعنی کار خلاف کرده ظلم به کسی کرده حق کسی را پایمال کرده این جا چطور یاری کنم میفرماید یاری اش بکن از او حق و حقوق را در بیاور دوست من معاملهی بیجا کرده نه اصلا کلاه برداری کرده خدای نکرده معتاد شده گرفتار شده به معتادهای عزیز برنخورد بعضی معتادها هستند که بی اختیار افتادند آدمهای خوبی هم ممکن است باشند افرادی که قاچاقچی اند اگر گرفتار یک بحرانی شد من رهایش کنم برود یا در حال ظالم بودن هم نمیگوییم دفاع بی جا نه دفاع بی جا این همه داریم میل به ظالم نکن نزدیک ظالم هم نرو حتی مرکب هم برای قلم ظالم اگر تهیه بکنی در ظلمش شریک هستی راضی به زنده بودن ظالم هم نباید باشد آنها جداست معلوم است نمیخواهیم از باز پیامک بدهند عزیزان ما بگویند شما میگویی از ظالم دفاع بکن نه دفاع بیجا نمیگوییم بکن اما معصوم میفرماید مظلوم که معلوم است ظالم یعنی چرا گرفتار این ظلم شده چه کمبودی داشته که گرفتار اعتیاد شده چه کمبودی داشته زندان رفته این کمبودهایش را جبران بکن.
شریعتی: یعنی جلوی ظلمش را بگیر.
حاج آقا فرحزاد: بله احسنت کمکش بکن جلوی ظلمش را بگیر بیش از این ظلم نکند ظالم نباشد هر چقدر جلوی ضرر و شر را بگیری شما دوست خوبی هستی.
شریعتی: این جا هم ما وظیفه داریم.
حاج آقا فرحزاد: بله وظیفهی دوست نباید تنها بکند اصل دوستی این جا گل میکند آنهایی که دوست ریشه دار هستند میمانند آنهایی که دوستان سطحی سلام علیکی و ظاهری و تقلبی هستند این جا همه آدم را رها میکنند اگر برای شریعتی عزیز پیش آمدی شد این جا جایش است که انسان محکم بایستد و الا در رفاه و خوشی و آبرومندی همه دور آدم هستند از این یک پله بالاتر این هم خیلی عجیب است روایات عجیبی داریم این سبقهی اسلام واقعا روح من را خیلی جذب کرده امیرالمومنین یک پله بالاتر فرمودند لَا تُقطِع صَدِیقًا وَ إِنَّ کفرَ (غرر الحكم، ج 2، ص 802، ح 47) دوستت رو قطع نکن از او نبر ولو این که کافر شد کفر از ظلم هم بالاتر است بحث ایمان است این دوست شما رفت مثلا از اسلام رفت بیرون رفت کافر شد یک دین دیگری گرفت بت پرست شد برو برش گردان برو هدایتش کن چرا کفر ورزیده رهایش نکن پیغمبر ما قربان این پیغمبر و اهل بیت که واقعا مجسمهی وفا و حقیقت وفا این بزرگواران بودند مردم مکه حدود بیست سال شکنجه دادند ولی پیغمبر ما فرمود من همه شما را بخشیدم شما برادران من هستید خیلی عجیب است گذشت و اعلان برداری میکند ما با کمترین چیز دوستمان را رها میکنیم او با کمترین چیزدشمنان را میخواهد بکشد به سمت خودش بیست سال بالاترین شکنجهها را به پیغمبر دادند ولی فرمود همان کلامی که یوسف پیغمبر به برادران فرمود من هم به شما میگوییم اِذْهَبُوا فَأنْتُمُ الطُّلَقَاءُ (طبری، ج3، ص61) حتی خانهی ابوسفیان را مامن قرار داد چرا ما این قدر تنگ نظریم چرا این قدر دفع ما زیاد است جذب ما کم است یک بزرگی شوخی میکرد میگفت معمولا کسی کافر به ما شود دردمان میآید فرمود وَ اِن کَفَر بِک اگر به سبیل من و شما هم برخورد به فیس ما هم برخورد که به ما کافر شده از ما رویگردان شده به اعتقادات و چهارچوبهای بنده پشت کرده باز هم میگوید رهایش نکن پیغمبر عظیم الشان فرمود من وقتی به مقام محمود مقام شفاعت برسم شفاعت میکنم آن دوستی که در زمان جاهلیت داشتم به من خدمتی کرده محبتی کرده او را هم فراموش نمیکنم در زمان جاهلیت در یک مسیری با یکی بودم من از او هم شفاعت میکنم این قدر اینها قرص و محکم در پیوند دوستی بودند این مرجع بزرگ آیت الله مرعشی نجفی که خیلی با اهل بیت توسل عجیب و رابطه داشتند امضای ایشان این بود خادم اهل البیت سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی ایشان بارها در دعاهایشان نقل شده میفرمودند خدایا من را با این داش مشتیها با این لوطی صفتهایی که با وفا هستند با گذشت هستند مرام دارند محشور کن با آنهایی که ظاهرا اسم دین را یدک میکشند من حالا تعبیر مناسبی پیدا نکردم چه اسمی تقدس بگذاریم اسم تدین را به خودشان یدک میکشند اینهایی که به ظاهر یک چهاچوبهای من در آوردی درست کردند مقدس مآب با کمترین چیز آدم را میفروشند با کمترین چیز آقای مرعشی میفرمودند با اینها من را مشحور نکن با داش مسلکها ما را محشور کن یعقوب لیث صفار سرسلسلهی صفاریون است یک چیز عجیبی دربارهی ایشان نقل کردند من در کتاب رنگارنگ دیدم در جاهای دیگر هم در تاریخ نوشته اند ایشان جزء از همین لوطیها و داشهای سیستان بلوچستان بوده امیر سیستان و بلوچستان که آن جا حکمرانی میکرده جواهرات قیمتی داشته در خزانهای که همهی سلاطین و امرا داشتند اینها یک جمعی بودند تصمیم میگیرند که به خزانهی امیر بزنند امیر سیستان و نقشه میکشند برنامه ریزی میکنند موفق هم میشوند میرود در خزانه را میشکنند باز میکنند و در یک شب تاریکی صندوقی که در آن جواهرات بوده در میآورند که ببرند بعد این آقای یعقوب لیث صفار میبیند یک گوهری خیلی براق است و شفاف است خیلی میدرخشد میفهمد این خیلی قیمتی است این را میگیرد در دهانش میگذارد از خوشحالی تا دهانش میگذارد میبیند که این نمک شفاف است یک نمکی بوده خیلی صاف مثل آینه درستش کردند جزء آنها جا انداخته اند یا بدلی بوده یک مقدار نمک در دهانش میآید به رفقایش میگوید دیگر تمام شد بگذارید اینها را بروید میگوید چرا ما این همه زحمت کشیدیم به خزانه راه پیدا کردیم میگوید من نمک گیر شدم خیلی عجیب است این مرامها واقعا این جوانمردیها فتوتها میگوید من نمک گیر صاحبخانه شدم نمکش در دهان من آمده من نمک نمیشکنم نمک نشناس نیستم خیلی عجیب است صد رحمت به آن لوطی که پایبند به یک صفت اخلاقی است به جوانمردی به وفا به صداقت به امانتداری است یک چیزی تعریف میکردند پایش میایستادند گفتند شما حواست نیست ما اگر لو برویم گفت من همه تان را لو میدهم اینها را همه گذاشتند برگشتند مامورهای امیر سیستان و بلوچستان آمدند گفتند خزانهی ما دیشب این طوری شده ولی تعجب از این است که نبردند دست پیدا کردند ولی نبردند ایشان هم خیلی تعجب کرد برایش سوال پیش میآید اینها که میتوانستند ببرند مثل این که در خانهی آدم یک دزدی بیاید همه چیز فراهم است هیچ چیز نرود فقط ولو کند برود اعلام کرد که دزدی که فلان شب خانهی امیر آمده چه کسی است ما به او امان میدهیم واقعا در عموم اعلام میکنیم امیر اگر اعلام امان بکند دیگر نمیتواند کاری بکند ولی بیایند این معما را حل کنند خلاصه وقتی امان میدهند میآیند رفقای ایشان معرفی میکنند که این کار یعقوب لیث صفار بوده ایشان را احضار میکند میگوید سوال من این است که چرا نبردی جریان را تعریف میکند میگوید واقعا تو جوانمردی ایشان را جزء نزدیکان خودش قرار میدهد و بعد از او جناب یعقوب لیث صفار حاکم و امیر آن استان و منطقه میشود مرحوم آقای دولابی خدا رحمتش کند من واقعا دریغ دارم که یاد نکنم بسیاری از اخلاق خوب را من از ایشان درس گرفتم ایشان واقعا در وفاداری فوق العاده بود آرامشش خیلی فوق العاده بود ولی گاهی برای دوستان ایشان پیش آمدی میشد شب خوابش منی برد میگفت من چطور بخوابم دوست من گوشهی زندان باشد چطور بخوابم فلان رفیق من گرفتار باشد یک موقعی یادم است در یک جلسهای نشسته بودیم یک بنده خدایی اهل دنیا بود به یکی از دوستان ما که روحانی محترمی است ایراد بی جایی کرد مثلا یک خانهی دویست متری که خیلی هم چیز نبود گرفته بود گفت تو دیگر چرا در تشریفات هستی حاج آقا آن گوشه بودند شنیدند وقتی آمدیم بیرون ببرندشان جایی ایشان فرمودند یک تیری بود که این آقا به من زد یعنی اذیت دوستان من اذیت من است فرمودند رفقا جان من اند رفقا جانان من هستند ما اصلا شاگرد فیزوری ایشان هم حساب نمیشدیم ولی ایشان این قدر وفادار بودند میفرمودند رفقا جان من اند کسی به اینها اهانت کند به من اهانت کرده من را اذیت کرده بعضی از دوستان یک موقع گرفتار میشدند ایشان واقعا نمازش عبادتش خواب و خوراکش صرف میشد که این آقا آزاد شود به حق نه این که حق کسی را پایمال کند اگر کسی با آدم نان و نمکی خورد دوستی و رفاقت گذاشت نباید وسط راه رهایش بکند وفا مهم ترین علامت دوستی و شرایط دوستی وفاداری است حق دوستی را ادا بکنند اگر آنهایی که این طور دوست دارند خوش به سعادتشان اگر ندارند از خدا بخواهند نصیبشان شود.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم و ان شاء الله پیوندهای دوستی بین ما و شما همچنان محکم و محکم تر باشد و در کنار هم باشیم و به سمت خدا برویم حاج آقای فرحزاد این بشارت را همین جا به بینندههای خوب بدهیم که ان شاء الله در ایام ماه مبارک رمضان هنگام سحر هم مهمان خانههای نورانی شما خواهیم بود در محضر حاج آقای فرحزاد کل این سی شب را خدمت شما هستیم و شرح دعای ابوحمزه را خواهیم شنید خیلی افتخار بزرگی است برای من که در محضر شما باشم و خدمت دوستان خوب.
حاج آقا فرحزاد: بنده هم خیلی خوشحالم این بشارت را خدمت بینندههای عزیز دادید چون بسیار زیاد آقایان در طول سال هم خانمها هم آقایان گلایه میکنند که ظهرها ما سر کار هستیم نمیتوانیم سمت خدا را ببینیم این بشارت را میبینیم سحرها دسته جمعی خانوادگی پای سفرهی سحری در خدمت شما مهمان همهی خانهها هستیم.
شریعتی: ان شاء الله البته زمان برنامه کمی کوتاه تر است ولی همین فرصت مغتنمی که در خدمت شما هستیم پر خیر و برکت باشد منتظر ما باشید در اولین روز ماه مبارک رمضان با ویژه برنامهی سحر سمت خدا خدمت شما خواهیم بود صفحهی 478 قرار اهالی خوب سمت خداست آیات 12 ام تا 20 ام سورهی مبارکهی فصلت در سمت خدای امروز تلاوت میشود در مورد خانههای نورانی در بخش بعدی با شما صحبت خواهیم کرد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢﴾ فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ﴿١٣﴾ إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ﴿١٤﴾ فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّـهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿١٥﴾ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ ﴿١٦﴾ وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿١٧﴾ وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿١٨﴾ وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّـهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿١٩﴾ حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢٠﴾
ترجمه:
پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانید [و محکم و استوار ساخت]، و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد، و آسمان دنیا را با چراغ هایی آرایش دادیم و [از استراق سمع شیطان ها] حفظ کردیم، این است اندازه گیری توانای شکست ناپذیر و دانا. (۱۲) اگر روی گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه ای [مرگبار] چون صاعقه عاد و ثمود بیم می دهم. (۱۳) هنگامی که پیامبران از پیش رو و پشت سرشان به سوی آنان آمدند [و گفتند:] که جز خدا را نپرستید. گفتند: اگر پروردگار ما می خواست [که ما مؤمن شویم و او را بپرستیم] فرشتگانی نازل می کرد [تا دعوتش را به ما ابلاغ کنند]؛ بنابراین ما به آنچه شما به آن فرستاده شده اید، کافریم. (۱۴) اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبّر کردند و گفتند: نیرومندتر از ما کیست؟ آیا ندانستند خدایی که آنان را آفرید از آنان نیرومندتر است؟ و [به گمان اینکه نیرومندتر از آنان وجود ندارد] همواره آیات ما را انکار می کردند. (۱۵) سرانجام تندبادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنان فرستادیم تا در زندگی دنیا عذاب خواری و رسوایی را به آنان بچشانیم، و بی تردید عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان [در آن روز] یاری نخواهند شد. (۱۶) و اما ثمودیان، پس آنان را هدایت کردیم، ولی آنان کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند، پس به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛ (۱۷) و کسانی را که ایمان آورده و همواره پرهیزکاری می کردند، نجات دادیم. (۱۸) و [یاد کن] روزی را که دشمنان خدا به سوی آتش گرد آورده می شوند، پس آنان را از حرکت باز می دارند [تا گروه های دیگر به آنان ملحق شوند.] (۱۹) وقتی به آتش می رسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالی که همواره انجام می دادند، گواهی می دهند. (۲۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ان شاء الله به برکت قرآن پاک وارد ضیافت پر نور الهی وارد ماه مبارک رمضان باشیم پیشاپیش ماه رمضان مبارک شما باشد کم کم داریم نزدیک میشویم ان شاء الله همان طور که عرض کردم هم ظهرها سر قرار همیشگی با دوستان هستیم و هم سر وقت سحر اشارهی قرآنی را حاج آقای فرحزاد بفرمایید.
حاج آقا فرحزاد: قبل از اشاره یکی از برکات ذکر شریف صلوات بر پیامبر و آل پیامبر این است که انسان را عاقبت به خیر میکند و باز در روایت داریم که مرارت و تلخی جان کندن را از بین میبرد چون خود راحت جان دادن و انسان با آرامش از دنیا برود و سختی نبیند و فشارها برای خودش و دیگران نباشد این خیلی مهم است مداومت بر صلوات بر پیغمبر و آل او هم مرارت و تلخی و سختی جان کندن را آسان میکند و هم انسان را عاقبت به خیر میکند. ان شاء الله فراموش نکنیم صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آیهی 17 ام و هجده ام این سورهی مبارکه فصلت خدای متعال داستان قوم ثمود را بیان میفرماید که قوم حضرت صالح پیغمبر بودند خدای مهربان میفرماید «وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» میفرماید قوم صالح قوم ثمود خدای متعال پیامبر صالح را برایشان فرستاد آنها را هدایت بکند اما آنها کوردلی را بر هدایت انتخاب کردند یعنی زیر بار پیغمبر و سفیر خدا نرفتند چون که نرفتند و راه گمراهی را انتخاب کردند خدای متعال هیچ کسی را بی جهت عذاب نمیکند به خاطر کوردلی و بیراهه رفتن و گمراهی خدا هم صاعقهی عذابی که خوار کننده و پست کننده بود برای آنها فرستاد به خاطر دستاورد اعمال خودشان یعنی عذاب دستآورد خود انسانها است و الا خدای مهربان به کسی آسیبی صدمهای نمیرساند بعد میفرماید چه کسانی نجات پیدا میکنند «وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ» آنهایی که دو شرط داشته باشند ایمان و تقوا آنهایی که با صمیم دل اعتقادات خوب دارند و در عمل هم تقوا پیشه میکنند ایمان اقرار و اعتقادات قلبی است تقوا هم عملی است استمرار داشته باشد در جای جای زندگی مان به حرام میرسیم چراغ قرمز خدا روشن میشود ما خودمان را نگه داریم و حفظ بکنیم ایمان و تقوا وسیلهی نجات همهی امتها است.
شریعتی: خیلی ممنون یکی از اتفاقات خوب ماه رمضان امسال همین طرح خانههای نورانی است محافل قرآن خانوادگی و دوستانه که همین دوستیها آن جا خیلی تقویت میشود نکاتی که شما گفتید من این بشارت را میدهم به دوستانی که داوطلب این طرح بودند که ارسال بستهها آغاز شده و به زودی به دستشان میرسد هم ما را دعا بکنند و آرزو میکنیم این جلسات جلسات پر از خیر و برکتی باشد خیلی فرصت نداریم وقت در اختیار شما است.
حاج آقا فرحزاد: روایت نورانی دیدم در ذیل آن صحبتی که کردیم که آب قلیل و آب کر دوست تنها مثل آب قلیل است یا دوستان کم دوستان فراوان و زیاد مثل آب کر اند هم نجس نمیشوند هم مطهر و پاک کننده هم هستند از امام صادق علیه السلام روایت نورانی دیدم که المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر (تحف العقول، ص489) میفرماید مومن برای مومن برکت است برکت یعنی خیر زیاد یعنی دو مومن دل هایشان با هم یکی میشود چند تا میشوند مضاعف میشود چند برابر میشود یک سرمایه میشود سه تا سه تا سه برابر میشود چهار برابر ده برابر و مومن حجت خدا است یعنی مومنی که با تقوا است فکر و اعتقاداتش قشنگ است عملش قشنگ است حجت میشود برای دیگران الگو میشود و میتواند به او احتجاج بجویند و دنبال او بروند من یک داستان روایی عرض میکنم که دوستان خوب در تنگناها و در فشارها گاهی به درد آدم میخورند یا اعمال صالح و تقوا به درد انسان میخورد در حالات اصحاب رقیم نقل کرده اند اصحاب کهف داریم اصحاب رقیم داریم که هر دو تا اهل غار بودند مدتی غار نشین بودند به غار پناه بردند اصحاب کهف که داستانش معروف است در قرآن است اصحاب رقیم روایت داریم سه نفر دوست و رفیق بودند که با هم پیوند دوستی داشتند با هم به مسافرت میرفتند گشت و گذار داشتند تفریح میرفتند جاهای مختلف میرفتند یک روز تعطیلی اینها تصمیم گرفتند بروند کوه نوردی با هم دیگر رفتند کوه نوردی هوا تیره و تار شد و بارندگی و سرمای شدید شد دیدند هوا خیلی ناهموار و بارندگی شدید است رفتند در داخل غار پناه بردند به یک غاری که هوا آرام شود مساعد شود برگردند وقتی که داخل غار رفتند کوه ریزش کرد یک سنگ بزرگ چند تنی آمد دهانهی غار را بست حالا بیا درستش کن در بن بستی که نه کسی را میتوانند خبر بکنند نه کسی میفهمد که حدس میزند که اینها در این غار رفته باشند و پیدا کردنش در آن زمانهای قدیم کار خیلی پیچیده بوده اینها واقعا به بن بست رسیدند گفتند چه کار کنیم یکی از اینها خیلی دوست فهمیده و عاقلی بود سیمش وصل بود گفت رفقا ما در این بن بست گیر کردیم یعنی بن بست است خوشا به حال آنهایی که قبل از این که به بن بست برسند با خدا با اولیای خدا رابطه داشته باشند خیلیها هستند به بن بست که میخورد دعا و امن یجیب و بک یا الله ولی در رفاه و خوشی کاری به خدا و پیغمبر ندارد گفت ما در این بن بست قرار گرفتیم میتوانیم با خدا معامله بکنیم در عمرمان یک کاری را بی قل و قش بی غرض خالصانه به حساب خدا واریز کردیم در بانک خدا سرمایه داریم که الآن بگوییم خدایا این سرمایهی ما را الآن خرج بکن فکر کنید ما هر کدام بیست سال سی چهل سال کم و زیاد عمر داریم پرونده مان را رو کنیم ببینیم سابقهی حسنی داریم که الآن به قول ما به رخ خدا بکشیم اگر سرمایه گذاری کردیم قطعا خدا پاسخ میدهد کسی یک سبحان الله برای خدا گفته باشد خدا گفتیم وسیع است یکی از اسماء خداست باوفاست نشستند فکر کردند یکی از اینها گفت خدایا تو شاهدی من یک کاری محض رضای تو کردم من مال و ثروت داشتم یک سرمایهی ارزشی داشتم که مشتری خیلی خوبی آمد آن را بخرد و سودش هم خیلی زیاد بود معامله را انجام دادیم بنا بود جنس را که تحویل دهم آمدم دیدم انبار قفل است کلید در انبار زیر سر پدر من است و پدر من هم تازه استراحت کرده اگر بخواهم این معامله جنسش را تحویل دهم باید پدرم را از خواب بیدار کنم گفتم من حرمت پدر برایم از مال دنیا بیشتر است کم کسی است به خاطر سود کلان از یک مثلا بیدار کردن پدرم مذایقه بکند یعنی کم داریم این طوری آمدم گفتم جنس را الآن نمیتوانم تحویل بدهم دو سه ساعت بعد گفتند کار داریم نمیتوانی برویمای دیگر گفتم بروید جای دیگر از سود کلان به احترام پدر صرف نظر کردم خدایا اگر برای تو کردم ما را از بن بست رها کن یک وقت حرکت در سنگ ایجاد شد یک روزنه باز شد هوای لطیفی آمد داخل دومی فکر کرد گفت خدایا من یک جای یک کار خوب برای تو کرد دختر عمویی داشتم عاشق من بود من هم عاشق او بودم در جای خلوت به هم رسیدیم خدایا محض رضای تو من که پشت با به هوس خودم دادم « وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ» (نازعات/ 41-40) آن جاهایی که سر دو راهی تصمیم میگیریم به حساب خدا از گناه میگذریم خدایا اگر به خاطر تو بوده ما را از این بن بست نجات بده دوباره سنگ حرکتی کرد بخشی از مسیر باز شد سومی گفت خدایا تو شاهدی من یک کارگری آوردم اجیر کردم اشتباه کردم آن اجرتش را طی نکردم که خیلی در روایات سفارش شده اول طی کنید حضرت غضب کردند که چرا طی نکردید پایان کار حقوق اجرت المثلی که مرسوم بود مثلا یک کارگر بیست هزار تومان دادم گفت نخیر کم است اجرت من چهل هزار تومان است گفتم کارگران همه همین اندازه هستند گفت نخیر با ما قهر کرد هر چه خواهش کردیم پول را نگرفت رفت گفتم پول شخص بیگانه است در آن موقع با آن مبلغ میشد گوسفند بخری گوسفند خریدم کنار گله ام رها کردم گوسفند هر سال زایید دو سه تا پنج تا ده تا زیاد شد بعد از ده پانزده سال طرف آمد گذرش از آن جا افتاد گفت ما یک چنین روزی کاری کردیم گفتم پانزده تا گوسفند را بردار چه کسی میتواند این کار را بکند سنگ تکان خورد از بن بست بیرون آمدند دوستان خوب همه وقت همه جا به داد آدم میرسد جدا سپاسگزار خدا باشیم برای دوستان خوب و اگر هم نداریم از خدا و اهل بیت بخواهیم نصیبمان بکنند.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون از توجه شما حاج آقای فرحزاد دعا بکنند.
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد در این روزهای پایانی ماه شعبان گناهان ما را ببخشد بیامرزد همهی حقوق را به گردن ما ادا بگرداند قلب امام زمان از ما راضی بکند فرجش را نزدیک بکند و همه مان را مشمول دعای مخصوص امام زمان قرار بدهد و همهی آنهایی که گرفتاری دارند به حق امام زمان حل گرفتاری به نحو احسنت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد روز دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین است ان شاء الله مهمان این دو امام هستیم السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی و السلام علیک یا اباعبدالله