توسل پيامبر به امام حسين (علیه السلام )
هر کدام از پيام آوران خدا، که به رنج و مشکل بزرگي مي رسيد با نام و ياد حسين و خداي حسين عليه السلام بر طرف مي شد که اين مورد به چند روايت بسنده مي شود:
1 - در توبه و نيايش آدم ، خداوند نام هاي پنجگانه مقدس را به آموخت و او به زبان آورد و با نام حسين عليه السلام نيايش او مورد قبول قرار گرفت . (36)
2 - در طوفان نوح براي آرام گرفتن کشتي ، به آن حضرت وحي شد که به پنج نور مقدس توسل جويد و با نام حسين عليه السلام کشتي نوح به طور دلخواه در قرارگاه خويش قرار گرفت . (37)
3 - در دعاي زکرياي پيامبر که مي گفت : پروردگار! از جانب خود به من فرزندي ارزاني دار... (38) خداوند، نام هاي مقدس پنجگانه را به او آموخت و او با به زبان آوردن نام گرانمايه حسين عليه السلام بشارت به يحيي پيامبر بدو رسيد. (39)
4 - حضرت يونس در نجات از شکم ماهي ، خداي را فرا خواند و هنگامي که با ياد آوري نام هاي پنجگانه به نام حسين عليه السلام اين بنده برگزيده خدا رسيد، نجات يافت . (40)
5 - در جريان بر طرف شدن گزند و گرفتاري از ايوب پيامبر نيز، هنگام که به بارگاه خدا نيايش کرد و ندا رسيد که :
ارکض برجلک هذا معتسل بارد و شراب
پايت را بر زمين بکوب اين آبي است براي شست و شو و اين آبي است سرد براي آشاميدن . آنجا نيز با نام مقدس حسين عليه السلام دعايش برآورده شد.
6 - در جريان ابراهيم و اسماعيل که پيام آمد:وفديناه بذبح عظيم
او را به قرباني پرشکوهي باز خريديم .
روايت است که : اين قرباني پر شکوه حسين عليه السلام است (41) و با اين ترتيب پيام و مفهوم آيه نيز روشن است ، چرا که حسين عليه السلام برتر از اسماعيل بود.
7 - در نجات يوسف پيامبر از نهانگاه چاه ، نيز روايت است که : آن حضرت به وسيله جبرئيل به پنج نور مقدس توسل جست و با ياد و نام حسين عليه السلام بود که کاروانيان رسيدند و فرستاده آنان براي آب به سر چاه رهايي يافت . (42)
8 - در نجات يوسف از زندان مصر، پس از سال هاي طولاني نيز، نام و ياد حسين عليه السلام و حرمت او در بارگاه خدا، نجات بخش بود. (43)
9- در برطرف ساختن غم و اندوه يعقوب نيز نام مقدس او کار ساز بود.
هنگامي که کار بر يعقوب سخت شد، رو به بارگاه خدا گفت : پروردگار! نور ديدگانم و فرزندم يوسف ، از دستم رفتند، آيا به من مهر نمي ورزي ؟
پيام رسيد که بگو: بار خدايا! تو را به شکوه محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام سوگند مي دهم که نور چشمم را به من باز گردان .
و با زبان آوردن نام حسين عليه السلام ، بشارت دهنده فرا رسيد و او بينا گرديد. (44)
10 - علاوه بر موارد ياد شده ، موارد ديگري هست که با ياد و نام مقدس آن حضرت که بنده خاص و برگزيده خداست ، رنج و اندوه و پيامبر به خواست خدا برطرف شده است و نيز با ياد و نام مقدس او، ناخودآگاه موج غم و اندوه بر سراچه قلب آنان ، سايه افکنده است و دعاهايشان در بارگاه خدا، به هدف اجابت رسيده است .
و ما نيز:
بار خدايا! به گرفتاري و رنج گناهان خويش رنجديده ايم . گرفتاري ما به خاطر گناهانمان ، بزرگ و نابود کننده است ، تو را به شکوه و احترام محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام سوگندت مي دهيم که گرفتاري و اندوه ما را بر طرف ساز و به برکت اثر گذاري نام مقدسش که با ياد .، دل هايمان مي شکند و سيلاب اشک از ديدگانمان جاري مي گردد، خواسته هاي ما را برآورد! (45)
30 - مقايسه حضرت آدم با امام حسين
آدم از پيام آوران خدا و پدر انسانيت است و به فرمان خدا پس از آفرينش او، همه فرشتگان در برابرش سجده کردند که آدم ، به منزله قبله بود و سجده از آن خدا.
حسين نيز اينگونه بود فرشتگان بر او درود و سلام فرستادند و در گرداگرد شهادتگاه او طواف کردند و شهادتگاهش معراج آنان بود و جايگاه فرود و صعود آنان .
خداوند آدم را در بهشت ويژه اش جاي داد و حسين بزرگ انساني است که بهشت و حوريان را از نور وجود او پديد آورد.
آدم به لباس هاي بهشتي آراسته شد و حسين زينب و زيور بهشت است
آدم را خداوند برگزيد و حسين به جدايي دوستان .
آدم به فراق بهشت آزمايش شد و حسين به جداي دوستان .
آدم به کشته شدن فرزندش که بدن فرزندش آزمايش گرديد و خون او را ديد که بر زمين ريخت و زميني را سيراب کرد و حسين نيز به شهادت فرزندش که بدن او را پاره کردند.
آدم به هشدار از خوردن آن درخت آزمايش گرديد و فراموش کرد و خداوند در او تصميم آهنين نيافت ، اما حسين به وانهادن تمامي علائق و ارزش هاي مادي آزمايش گرديد و فراموش نساخت و تصميم آهنين و استواري از خود نشان داد که بي نظير بود.
آدم از نظر چهره و قامت ، برگزيده خدا در ميان موجودات بود و او و فرزندانش برگزيده آفرينش اند و حسين برگزيده از ميان اين برگزيدگان ، چرا که او از، برگزيده محبوب جهان هستي پيامبر خداست و پيامبر از او.
31 - مقايسه ادريس پيامبر با امام حسين
خداوند حضرت ادريس را بر آسمان ها اوج داد و حسين نيز پس از شهادت ، روح خون ، پيکر و تربت را اوج بخشيد و بالابرد.
ادريس به هجرت از قلمرو ظلم و بيداد پراکندگي ياران ، گرسنگي و تشنگي در راه حق آزمايش شد و حسين نيز به هجرت از خدا و رويارويي قهرمانه با ديکتاتوري خون آشام اموي و به تشنگي و فشار روزگار براي حق و عدالت ... که خواهرش در کنار پيکر به خون طپيده اش ناله زد و گفت : پدرم به فداي آن که با لب تشنه به شهادت رسيد.
32 - مقايسه نوح با امام حسين
نوح ، بزرگ پيام آوران است .
حسين عليه السلام ، سالار همه جوانمردان بهشت .
خانه و جايگاه نوح شرافت يافت .
شهادتگاه حسين از آن جا شرافتش بيشتر شد.
خداوند در ميان جهانيان به نوح درود فرستاد که : سلام علي نوح في العالمين چرا که نجات مردم از طوفان به خاطر او بود
به حسين نيز درود باد که نجات همه بشريت از آتش دوزخ به برکت وجود اوست .
نوح دارنده کشتي نجات بر امواج آب ها بود.
حسين صاحب کشتي نجاتي است که هر آن کس بر آن نشيند از آتش هاي بدبختي دنيا و آخرت نجات يابد.
نوح نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خويش زندگي کرد و بر او ستم روا داشتند و تا سر حد بيهوشي او را زدند و خون از گوشهايش جاري شد.
حسين عليه السلام نيز از فراسوي مردم دعوت شد و نيمروزي در ميان آنان بود و او را به شهادت رساندند و پيکر پاکش سه روز بر روي خاک ماند و سر مقدسش را بر فراز نيزه ها بردند و ستمي که در يک ساعت بر او روا داشتند، از نهصد و پنجاه سال ، بيشتر بود.
33 - مقايسه ابراهيم با امام حسين
هنگامي که با فروتني و اخلاص در زيارت حسين عليه السلام اين جمله را به زبان مي آوري که السلام علي ابراهيم خليل الله مي تواني هر دو نفر آنان ،، حسين عليه السلام يا ابراهيم را نيت کني .
مي تواني آن خليل خدا را نيت کني که به خاطر انجام فرمان خدا خويشتن را به آتش بيدادگران نزديک ساخت و نه تنها از فرشتگان مدد نخواست ، بلکه از شدت اخلاص خدايش را نيز نخواند چرا که گفت : حسبي من سؤ الي علمه بحالي ... او از شرايط من آگاه است .
و نيز مي تواني به نيت خليل کربلا، سلام و درود نثار کني که خويشتن را در راه انجام فرمان خدا آماج شمشيرها و نيزه ها نمود و ياري فرشتگان را نپذيرفت (46) و آتش دوزخ را و آتش فتنه اموي را براي امت بزرگي سرد و سلامت ساخت . (47)
به هنگام سلام ، مي تواني آن خليل بزرگي را نيت کني که چهره نوراني فرزندش اسماعيل را به خاطر خدا بر خاک نهاد.
نيز مي تواني آن خليل پرشکوهي را نيت کني که در راه خدا چهره فروزان فرزندش علي را با بدن قطعه قطعه بر خاک نهاد.
به هنگام نثار درود بر ابراهيم ، مي تواني خليل بزرگواري را نيت کني که همسرش ساره از او براي تهيه غذا، مواد غذايي خواست و او از همسرش خجالت کشيد که او را دست خالي برگرداند و ظرف را از ريگ هاي بيابان پر کرد و خداوند به قدرتش آن را به مواد غذايي تبديل کرد (48)
يا آن خليل بلند آوازه اي را قصد کني که دخت گرانمايه اش در محاصره دشمن از او آب خواست که در پاسخ دردانه اش فرمود: دخترم ! تشنگي تو بر من گردان است ، اما براي خدا همه مشکلات را بايد به جان خريد. (49)
34 - برتري امام حسين (ع ) بر يعقوب پيامبر
در زيارت حسين عليه السلام مي خوانيم که :
السلام علي يعقوب الذي رد الله اليه بصره برحمته
سلام بر يعقوب پيامبر که خداوند به رحمت خويش ، نور ديدگانش را بدو باز گردانيد. در اين درود و سلام ، مي تواني يعقوب پيامبر را نيت کني که پدر دوازده پسر بود و هنگامي که آنان را فرا خواند، در کمال صحت و سلامت در برابرش ايستادند و گفتند: پدر جان ! يکي از ما را گرگ خورد.
و او از اين رخداد و خبر درد ناک ، کمرش خم و نور چشمانش را از دست داد.
و نيز مي تواني يعقوب کربلا، حسن عليه السلام را قصد کني که پدر يک پسر بود که ندايش را از شهادتگاه شنيد که : پدرجان ! آخرين سلام مرا پذيرا باش که اينک لحظات جدايي است . (50)
مي تواني يعقوب پيامبر را نيت کني که پيراهن آلوده به خون فرزندش را کم سالم بود نگريست و گفت : گويا گرگ پر مهري بوده که پسرم را خورده و پيراهن او را پاره نکرده است . (51)
از يعقوب پيامبر، يوسف را خواستند بدين بهانه که : در دشت زيبا و مناظر دل انگيزش بخورد و بازي کند، اما او نمي پذيرفت و مي گفت : بردن او، مرا اندوهگين مي سازد.
اما حسين عليه السلام هنگامي که فرزند قهرمانش به سوي ميدان جهاد حرکت کرد و بانوان حرم او را از حرکت باز داشتند، فرمود: او را رها کنيد که شوق ديدار خدا و پيامبرش را در سر دارد.
يعقوب پيامبر را بشارت دهنده با پيراهن يوسف فرا رسيد و آن را به سر و روي او انداخت و او بينا شد.
اما حسين عليه السلام نداي جدايي فرزندش را شنيد گويي دنيا در نظرش تيره و تار شد. (52)
35 - مقايسه امام حسين با حضرت يوسف
هنگامي که برادران حسود، ميان يوسف و پدرش جدايي افکندند و نقشه کشتن او را کشيدند، يکي از آنان گفت : يوسف را نکشيد و او را در نهانگاه چاه بيفکنيد. و چنين کردند.
اما يوسف پر شکوه کربلا را پس از به شهادت رساندن تمامي ياران ، فرزندان ، برادران و... و پس از وارد ساختن زخم هاي عميق و بسيار بر پيکرش که هر کدام از آنها براي شهادتش کافي بود، ناگهان همگي سپاه شوم اموي فرياد کشيدند که : حسين را دسته جمعي بکشيد. اينجا بود که گروهي براي کشتن آن حضرت هجوم آوردند و گروهي براي بريدن سر مطهرش و پس از شهادت پر شکوهش ، شقاوت هايي که بر آن پيکر مطهر روا داشتند که قلم از ترسيم آن ناتوان است . (53)
کاروانيان يوسف پيامبر را پس از افکندن در نهانگاه چاه ، يافتند و با خود بردند و براي فروش در بازار مصر گرداندند.
و يوسف کربلا را نيز از شهادت در حالي که پيکرش بر روي خاک بود، سر مقدسش را بر فراز نيزه هاي بيداد در کوفه ، شام ، بازار و کوچه هاي آن شهرها، بزدلانه و شقاوت مندانه گردانيدند. (54) يوسف پيامبر را به ضرب زور بر دربار پادشاه مصر بردند، اما پس از مدتي مورد احترام او قرار گرفت و امانتدار او شد.
اما سر مقدس يوسف کربلا را به بارگاه ديکتاتور سفاکي بردند که به جنايت خويش افتخار مي کرد و بر سيد و سالار شهيدان اهانت روا مي داشت و بر لب و دندان او چوب بيداد مي نواخت . (55)
36 - قياس هود پيامبر و امام حسين (ع )
هود پيامبر خدا بود و صاحب توکل و اعتمادي خاص ، آنگونه که در برابر دشمنان با توکل به خدا گفت : ... فکيدوني جميعا ثم لا تنظرون . (56)
همگي بر ضد من به حيله گري برخيزيد و مرا مهلت ندهيد.
حسين عليه السلام نيز هنگامي که در برابر سپاه اموي ايستاد، پس از خير خواهي و ارشاد آنان شهامت مندانه همين سخن را گفت . (57)
هود پيامبر اين سخن را گفت ، اما قومش او را زدند و بدو سنگ انداختند، اما از او دست برداشتند.
ولي سپاه اموي با همه سلاح و امکانات خويش ، به هر شقاوتي بر ضد حسين عليه السلام و يارانش دست يازيدند.
کافران ستمکار، هود پيامبر را، مورد يورش قرار دادند و تا به شماره افتادن نفس ، گلويش را فشردند و آنگاه رها کردند. (58)
اما سپاه اموي ، حسين عليه السلام را سر بريدند و پس از شهادت ، پيکرش را قطعه قطعه کردند و آنگاه است بر بدن مقدسش تاختند و پيکرش را درهم نورديدند. (59)
37 - مقايسه شعيب پيامبر و امام حسين (ع )
اين پيامبر بزرگ ، پدر دو دخت گرانمايه بود، موسي آنان را بر دروازه مدين با گوسفندانشان ديد که کناري ايستاده و در انتظارند تا مردم گوسفندان خويش را سيراب ساخته و بروند، آنگاه آنان گوسفندان خود را آب دهند و به همين دليل کهنسالي پدرشان ناگزير از اين کار هستند.
موسي ، با ديدن شرايط آنان ، گوسفندانشان را آب داد. (60)
اما حسين عليه السلام در جهاد بر ضد کفر و ريا، در شرايط سختي قرار گرفته بودکه دختران ، خواهران ، کودکان خردسال ، برادران ، برادر زادگان و نزديکانش ، همگيدر اوج تشنگي بودند و آن گرامي به سوي فرات آمد و براي آنان آب خواست و درحالي که از آن آب ، همگان حتي سگ ها و خوک هاي بيابان مي نوشيدند و کسي مانع آناننبود، حسين عليه السلام را بازداشتند. (61)او و همه کسانش را در محاصره آب بهشهادت رساندند با اينکه مي دانستند پدر و نياي بزرگشان ، برتر و بالاتر از همهجهانيان هستند.
38 -يحيي پيامبر و حسين (ع )
يحيي پيامبر و حسين عليه السلام از سه ديدگاه با هم شباهت دارند:
1 - نخست اينکه ، در موارد مختلفي ميان اين دو بنده خاص خدا شباهت هايي است .
2 - از پيامبر گرامي روايت است که مي فرمود: در جهنم ، نقطه اي است که سزاوار هيچ يک از مخلوق خدا، جز قاتل يحيي پيامبر و قاتل فرزندش حسين نيست . (62)
3 - خود حسين عليه السلام در راه کربلا، در هر منزلگاهي پيوسته از يحيي پيامبر ياد مي کرد. (63)
39 - رمز يا يحيي
(64)
حسين عليه السلام در هر منزلگاه ، ميان مکه و کربلا يحيي آن پيامبر بزرگ ياد مي کرد و به ويژه هديه داده شدن سر مقدسش را، خاطر نشان مي ساخت و اگر نيک بينديشيم اين سخت ترين مصائب به نظر مي رسد، چرا که شنيدن شماتت دشمن از دور بزرگ ترين مصيبت است . اما نگريستن بر دشمن و ديدن سر بريده دوست در برابر او و تحمل شرارت و اهانت او، همانگونه که در مورد حسين عليه السلام اتفاق افتاد، سخت غير قابل تحمل است . اين جنايت بر پيامبر گرامي آنقدر گران آمد که بر هرکس که با دين سر مقدس حسين عليه السلام در بارگاه ستم اموي ، شادمان گردد نفرين کرد. (65)
40 - مقايسه حضرت موسي با امام حسين (ع )
هنگامي که حسين (ع ) از مدينه حرکت کرد برخي از آيات مربوط به اين پيامبر بزرگ را تلاوت کرد (66) و هنگامي که به مکه وارد شد، برخي ديگران از اين آيات را و در اين تلاوت ، آيا مربوط به موسي عليه السلام مطابقت و مقايسه شرايط دو بزرگوار بود، بدين صورت : موسي عليه السلام هم سخن خدا است و حسين عليه السلام نيز همانگونه که در روايت آمده است بدين مقام مفتخر شد، هم در زندگيش و هم به هنگام شهادت که ندا رسيد:
يا ايتها النفس المطمئنه * ارجعي الي ربک راضيه مرضيه
موسي عليه السلام داراي معجزه خاصي بود که دست مقدسش گاه درخشان و نورافشان بود و حسين عليه السلام فراتر از آن بود، چرا که پيشاني و گلوگاه مقدسش به خاطر بوسه هاي بسيار پيامبر صلي الله عليه و آله نوراني بود و چهره مبارکش هنگام که به خاک و خون آغشته شد بود، نور افشاني مي کرد آنچنان که هر بيننده اي را از توجه به چگونگي کشته شدنش باز مي داشت و سر مطهرش نيز بر فراز نيزه ها مي درخشيد.
موسي ، داراي معجزه ديگري بود آن اين بود که بر اثر زدن با عصا، صخره ها
منفجر مي شد و آب از آن مي جوشيد و حسين عليه السلام نيز فاجعه جانگداز شهادتش باعث انفجار صخره ها شد و خون از صخره ها و سنگ ريزه ها روان گرديد، همانگونه که در بيت المقدس اتفاق افتاد.
و نيز در روايت آمده است که : شامگاه شهادت او تا بامداد روز بعد، هر سنگي را که بر مي داشتند زير آن خون تازه بود.
و نيز شهادت او سيلاب اشک از ديدگاه جاري ساخت و نيز نام مقدسش ...
موسي ، برايش نعمت غذاي آسماني من و سلوي فرود آمد و براي حسين (ع ) نيز ميوه هاي بسياري فرود آمد، گاهي طبقي از رطب و گاهي غذاي پخته شده ، زماني انار و به و زماني ديگر سيب ...
موسي عليه السلام پيامبري است که طور سينا به خاطر او شرافت يافت تا جايي که خدا بدان مکان ، سوگند ياد مي کند و حسين عليه السلام پيشواي بزرگي است که کربلا به افتخار او شرافت ويژه يافت و در برخي روايات است که طور سينا، همان کربلا است .
موسي صاحب عصاي خاصي است که نشانه ها از آن آشکار گرديد و حسين عليه السلام صاحب شمشيري است که شجاعت پيامبر از آن آشکار شد و او را براي حسين عليه السلام به ارث نهاد تا جايي که شجاعت حسين عليه السلام شهره آفاق گرديد.
موسي گفت : ... واجعل لي وزيرا من اهلي # هارون اخي (67) بار خدايا! برادرم هارون را از خاندانم وزيرم قرار ده .
و براي حسين عليه السلام وزيري چون برادرش عباس قرار داد و او را در همه فراز و نشيب هاي قيام توحيدي و ستم سوزش ، شريک او ساخت و او را پشتوانه و يار و ياور او گردانيد، به همين جهت به هنگامي شهادت عباس فرمود: برادرم ! بپاخيز که اينک کمرم شکست . (68)
41 - مقايسه حضرت عيسي و امام حسين (ع )
اين پيامبر گران قدر فرزند مريم پاک است .
و حسين عليه السلام ، فرزند گرانمايه فاطمه مطهره عليها السلام .
او فرزند بانويي است که فرشتگان ندايش دادند که : يا مريم ان الله اصطفيک و طهرک و اصطفيک علي نساء العالمين . هان اي مريم ! خداوند تو را برگزيده و پاکيزه ساخت و بر زنان جهان برتري بخشيد.
حسين عليه السلام نيز فرزند بانوي گرانمايه اي است که مورد نداي فرشتگان قرار گرفت و برترين بانوان دنيا و آخرت بود.
عيسي عليه السلام روح خدا و آفريده اوست .
حسين عليه السلام نو خدا و دروازه زحمت او.
عيسي عليه السلام فرزند بانوي بانوان جهان معاصر خويش است .
حسين عليه السلام فرزند سالار زنان دنيا و آخرت .
آن پيامبر بزرگ از شدت زهد و وارستگي ، خشت و سنگ را بالش خود ساخت بود. (69)
حسين عليه السلام سر را در راه خدا، نثار کرد و سر در بدن نداشت تا بر بالين نهد.
عيسي عليه السلام لباس خشن مي پوشيد.
حسين عليه السلام لباسش را هم در راه خدا از بدنش ربودند.
عيسي عليه السلام به غذايي ساده ، قناعت مي ورزيد.
حسين عليه السلام سه روز پيش از شهادت در محاصره آب و غذا بود.
عيسي عليه السلام ثروتي نداشت تا آن را نگاه دارد.
حسين عليه السلام خيمه هايش را غارت کردند و لباس از پيکر مطهرش ، پس از شهادتش ربودند.
عيسي عليه السلام پسري نداشت تا با شهادتش او را داغدار سازد.
فرزند گرانمايه حسين عليه السلام با شهادت در راه حق ، توان او را گرفت و دنيا را در برابر ديدگانش تيره و تار ساخت ، اما براي خدا شکيبايي پيشه ساخت .
عيسي عليه السلام سايه اش در برابر حرارت خورشيد، مشرق ها و مغرب هاي زمين بود.
حسين عليه السلام پيکرش سه شبانه روز زير تابش خورشيد بود.
عيسي عليه السلام مرکبش ، دو پايش بود و خدمتگزارش ، دو دستانش . (70)
حسين عليه السلام بزرگ مردي است که سر و دست و پا را در راه خدا نثار کرد و انگشتانش را براي بردن انگشترش بريدند و بردند.