پرتوی از فضائل حضرت علی علیه السلام از دیدگاه اهل سنت

شناسه نوشته : 11040

1394/04/01

تعداد بازدید : 1520

پرتوی از فضائل حضرت علی علیه السلام از دیدگاه اهل سنت
در آخرین آیه از سوره "رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد كه اگر كافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم كه مرا كفایت می‌كنند، الله و كسی كه علم الكتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت، دلالت دارد كه شاهد دوم یعنی آن كسی كه صاحب علم الكتاب است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.

"ای سروران من، در مقام ثنا و ستایش شما توان آن را ندارم كه فضائلتان را به شماره آورم و در مدحتان به عمق عظمت شما نمی‌رسم." (فرازی از زیارت جامعه كبیره)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) مظهرالعجائب و معجزه بزرگ الهی است كه عقل‌ها در شناخت وجوه وجود مقدسش حیرانند و دوست و دشمن مدیحه‌سرای حضرتش می‌باشند.

ابن ابی الحدید، دانشمند سنی مذهب و شارح نهج البلاغه در توصیف امیرالمؤمنین می‌نویسد: چه گویم درباره مردی كه حتی دشمنان و ستیزگران با او هم، سر به آستان فضائلش فرود آورده‌اند و انكار مناقب و كتمان فضائل او را تاب نیاوردند، (سپس با اشاره به مطالب قبلی خود ادامه می‌دهد) و تو دانستی كه بنی‌امیه (و به ویژه معاویه) چون به حكومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش كردن نور علی بن ابی طالب كوشیدند و حقایق را بر علیه او تحریف كردند، عیب‌هایی برای او جعل و بر روی منابر لعنش كردند، مدح‌گویان او را تهدید كردند، به حبس كشیدند، كشتند و از نقل روایاتی كه حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می‌شد جلوگیری نمودند، تا آنجا كه اجازه نمی‌دادند نام او بر كسی نهاده شود، اما این حیله‌ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مُشك كه هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید كه چهره‌اش با كف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن كه اگر چشم بر آن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می‌بیند.(1)

معاویه یكی از یاران نزدیك امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به حضور خواست و از او خواست تا علی(علیه السلام) را توصیف كند. آن شخص كه "ضرارة بن ضمرة" نام داشت، در حضور دشمن كینه‌توز امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف آن حضرت چنین گفت: " به خدا سوگند كه او بسیار دوراندیش و نیرومند بود، به عدالت سخن می‌گفت و با قاطعیت كارها را به سرانجام می‌رساند. علم از جوانب وجودش می‌جوشید و حكمت از زبانش فرو می‌ریخت. از زرق و برق دنیا وحشت داشت و با شب و تنهایی آن مانوس بود. بسیار اشك می‌ریخت و فراوان می‌اندیشید. لباس زبر و سخت و غذای فقیرانه را می‌پسندید، در میان ما همچون یكی از ما بود. اگر چیزی درخواست می‌كردیم می‌پذیرفت و اگر از او دعوتی می‌نمودیم قدم رنجه می‌نمود. با این همه كه به ما نزدیك بود و ما را به خود نزدیك می‌ساخت، چندان با هیبت بود كه در حضورش جرات سخن گفتن نداشتیم.

بنی‌امیه (و به ویژه معاویه) چون به حكومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش كردن نور علی بن ابی طالب كوشیدند و حقایق را بر علیه او تحریف كردند، عیب‌هایی برای او جعل و بر روی منابر لعنش كردند، مدح‌گویان او را تهدید كردند، به حبس كشیدند، كشتند و از نقل روایاتی كه حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می‌شد جلوگیری نمودند، تا آنجا كه اجازه نمی‌دادند نام او بر كسی نهاده شود، اما این حیله‌ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مُشك كه هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید كه چهره‌اش با كف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن كه اگر چشم بر آن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می‌بیند.

آن بزرگوار، اهل دیانت را بزرگ می‌شمرد و بینوایان را به خود نزدیك می‌ساخت. نه نیرومند به باطل در او طمع داشت و نه ناتوان از عدالتش نومید بود. به خدا سوگند یك شب به چشم خود دیدم كه به عبادت ایستاده بود و در تاریكی فراگیر شب، دست به محاسن گرفته و چون مارگزیده به خود می‌پیچید و چون مصیبت‌زده می‌گریست و می‌گفت: ای دنیا، دیگری را بفریب. آیا به من رو كرده‌ای؟ هیهات كه من سه طلاقه‌ات كرده‌ام و بازگشتی در آن نیست. عمرت كوتاه، خطرت بزرگ و عیشت ناچیز است، آه از توشه اندك و سفر دراز و راه ترسناك."(سفینة البحار، 2/657، ماده وصف)

سخن كه بدینجا رسید اشك در چشمان معاویه حلقه زد... اما همین معاویه كه فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می‌شنید و می‌شناخت به كینه‌های بدر و احد و به طمع قدرت، چنان با آن حضرت دشمنی می‌ورزید كه لعن او را در خطابه‌ها و منابر، در سراسر كشور بزرگ اسلامی، لازم الاجرا ساخت و طی بخشنامه‌ای به امرای خود، نسبت به هر كس كه فضیلتی درباره علی بن ابی طالب(علیه السلام) نقل كند از خود سلب مسؤولیت نمود. (بدین معنا كه حاكمان مناطق مختلف می‌توانستند هر بلایی بر سر چنین شخصی در آورند)

اكنون شمه‌ای از فضائل نقل شده امیرالمؤمنین(علیه السلام) را تماماً از كتب برادران اهل سنت می‌آوریم تا ملاحظه كنید كه چگونه خداوند نور خود را تمام می‌كند و فضائل شخصیتی را كه شصت سال در سرزمین اسلام به دستور معاویة بن ابی سفیان لعن او در هر جا واجب شمرده می‌شد، منتشر ساخته است.

1- قرآن كریم در سوره بقره، پس از توصیف پرهیزكاران می‌فرماید: " آنان بر هدایتی از جانب خداوند قرار دارند و آنان رستگارانند، پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به علی بن ابی طالب اشاره نموده و به سلمان فرمود: "ای سلمان این مرد و حزب او در قیامت رستگارند."(4)

2- هنگامی كه در شب هجرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) در جای آن حضرت خوابید، خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: "از مردم كسانی هستند كه جان خود را در راه جلب رضایت خداوند تقدیم می‌دارند و خداوند به بندگان خود رئوف است." (بقره/207)

از ابن عباس نقل شده كه شان نزول این آیه را در مورد آن حضرت دانسته و می‌افزاید: خداوند در آن شب، جبرئیل و میكائیل را فرمان داد تا به نزد علی(علیه السلام) فرود آیند. آنگاه جبرئیل گفت: ای پسر ابوطالب چه كسی مانند تو است؟ خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات می‌ورزد.(3)

3- در آیه 82 سوره "طه" خداوند متعال می‌فرماید: "و من قطعاً نسبت به كسی كه به سوی من بازگشت كند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت یابد، آمرزنده هستم." با اندك تاملی در متن آیه شریفه، این سوال به ذهن متبادر می‌شود كه این چگونه شرطی برای دست یافتن به مغفرت الهی و آمرزش است؟ ایمان، عمل صالح و سپس هدایت یافتگی! مگر پس از ایمان و عمل صالح، هدایت كامل نگردیده كه خداوند آن را به عنوان شرطی مستقل و پس از ایمان و عمل صالح می‌افزاید؟

در آخرین آیه از سوره "رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد كه اگر كافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم كه مرا كفایت می‌كنند، الله و كسی كه علم الكتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت، دلالت دارد كه شاهد دوم یعنی آن كسی كه صاحب علم الكتاب است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.

پاسخ در تبیین پیامبر اكرم نهفته است كه آیه را چنین توضیح فرمودند: هر كس ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس با ولایت علی بن ابی طالب هدایت یابد.(4)

4- خداوند متعال در سوره "یس" می‌فرماید: "همه چیز را در امام مبین به شماره در آورده‌ایم" یعنی علوم همه چیز را در آن جمع كرده‌ایم. اصحاب از رسول خدا پرسیدند: آیا منظور تورات، انجیل یا قرآن كریم است؟ حضرت به علی بن ابی طالب اشاره نموده و فرمودند: خیر، امامی كه خداوند علم همه چیز را در وجود او نهاده این شخص است.(5)

5- در سوره "تكاثر"، خداوند متعال پس از آن كه زیاده طلبی انسان تا دم مرگ را به او گوشزد می‌كند، با لحنی شدید، مرگ را به یاد می‌آورد و هشدار می‌دهد "هرگز چنین نیست اگر به علم یقینی می‌دانستید، قطعاً و به یقین در آن روز از نعمت سوال خواهید شد." در تفسیر آیه آخر چنین نقل شده كه نعمت مورد سوال، ولایت علی بن ابی طالب است.(6)

6- از پیامبر اكرم نقل شده كه فرمودند: "هنگامی كه خداوند اولین و آخرین را جمع كند و صراط بر جهنم نصب گردد، هیچ كس از آن عبور نخواهد كرد مگر آن كس كه براتی حاكی از ولایت علی بن ابی طالب همراه دارد." (7)

7- در آخرین آیه از سوره "رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد كه اگر كافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم كه مرا كفایت می‌كنند، الله و كسی كه علم الكتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت، دلالت دارد كه شاهد دوم یعنی آن كسی كه صاحب علم الكتاب است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.(8)

توجه فرمایید كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این آیه صاحب علم كتاب معرفی شده و این در حالی است كه قرآن كریم در سوره نمل شخصی از یاران سلیمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان صاحب جزئی از علم كتاب معرفی نموده و بیان می‌دارد كه وی توانست تخت سلطنتی ملكه سبا را در یك چشم بر هم زدن از یمن به بیت المقدس بیاورد و علی بن ابی طالب صاحب تمام این علم است.

آیه مورد بحث، شمه‌ای از ولایت تكوینی به معنای قدرت تصرف در عالم وجود است كه ائمه معصومین (علیهم السلام) دارای آن بوده‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- شرح نهج البلاغه، 1/17.

2- شواهد التنزیل، ج1، صص 69-70/ تاریخ دمشق، ج 2، ص 346.

3- مستدرك الصحیحین، ج 3، ص 132/ تاریخ دمشق، ج 1، ص138- تفسیر فخر رازی - تفسیر طبری- تفسیر قرطبی- احیاء علوم الدین، ج 3، ص 238.

4- شواهد التنزیل، ج 1، صص 375-377/ الصواعق المحرقة 91 چاپ مصر- ینابیع المودة باب ، ج 36، ص 110.

5- ینابیع المودة، باب 14، صص 76-77.

6- شواهد التنزیل، ج 2، ص 368/ ینابیع المودة، 111 و 112.

7- مناقب ابن مغازلی 42 / لسان المیزان ابن حجر عقلانی، ج1، ص 51/ میزان الاعتدال ذهبی،ج 1، ص28/ الصواعق المحرقة، ص 75/ الریاض النضره محب طبری، ج 3، ص 167.

8- شواهد التنزیل، ج1، صص 307-310/ الاتقان سیوطی، ج 1، ص 13/ ینابیع المودة، ص 102/ تفسیر قرطبی – تفسیر روح المعانی – تفسیر طبری – الله المنثور – تفسیر خازن)

منبع : سایت تبیان

سامانه نجم