آداب معاشرت

شناسه نوشته : 15605

1394/05/07

تعداد بازدید : 1943

 آداب معاشرت
پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند أَرَادَ اللَّهُ‏ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ لَهُ خَلِیلاً صَالِحاً إِنْ نَسِيَ ذَكَّرَهُ وَ إِنْ ذَكَرَ أَعَانَهُ (نهج الفصاحه، حکمت 3064) اگر خدا اراده کرد به کسی به بنده‌ای خیر برساند لطف و عنایت و رحمت و محبت خدا شامل حال بنده‌ای شد کمند جذبه و محبت خدا خواست به بنده‌ای بیندازد علامتش این است یک دوست خوب خدا سر راهش می‌گذارد

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آداب معاشرت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش
: 94/05/05

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است *** در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه‌ی فرهاد دنیا را گرفت‌ای پادشاه *** دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند *** کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد‌ای عقل معاش اندیش با معنای عشق *** آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست *** این که در آیینه گیسو می‌گشایی بهتر است
کاش دست دوستی هرگز نمی‌دادی به من*** آرزوی وصل از بیم جدایی بهتر است


مجری: سلام می‌گویم به همه‌ی شما هم وطنان عزیز خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید بهترین‌ها نصیبتان شود حاج آقای فرحزاد سلام علیکم
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی بینندگان عزیز عرض سلام داریم آرزوی قبولی طاعات برای همه‌ی عزیزان و سروران داریم ان شاء الله خدا توفیق بهترین بندگی‌ها و عرض ادب‌ها را به همه مرحمت بفرماید
مجری: امروز حاج آقای فرحزاد این جا هستند تا باز هم دوستی و محبت و عشق بگویند
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بنای عالم بر محبت و عشق است یعنی خدای متعال اعلام دوستی کرده با او دوست شویم و با اولیا و بندگان صالح و خوبی که در این دنیا هستند دوست شویم و در برزخ و قیامت و بهشت هم با دوست باشیم دوست است که انسان را زنده می‌کند و حیات و جلا می‌دهد همین اشعار زیبایی که شما خواندید می‌گویند یک کسی طرف را تهدید کرد که من چنین می‌کنم چنان می‌کنم در بیابان می‌کشم زنجیر می‌کنم گفت تو هم با من هستی گفت اگر تو هستی هر کجا من را ببری من هستم اگر انسان با دوست باشد زندان گلستان می‌شود و اگر دوست نباشد بهشت هم جهنم می‌شود و دوستی خیلی مهم است می‌گویند یک شخصیتی خدمت امام زمان علیه السلام مشرف شدند حضرت به او فرمودند آمادگی داری تو را بفرستم بهشت عرض کرد اگر شما هستید اجدادتان هستند ولی اگر شما نیستید من نمی‌خواهم من بهشتی را می‌خواهم که شما باشید یعنی لذت‌های زیارت یا بهشت یا جلسات هم همین است که انسان با اولیای خدا و با خوب‌ها می‌نشیند و مانوس می‌شود و رفع همّ و غم می‌شود و همه‌ی گرفتاری‌ها را از انسان دور می‌کند در روایتی از حضرت امیر داریم که سعی بکنید با کسانی که هیچ منفعت دنیا و دینی در آن‌ها نیست یعنی خیلی مواقع آدم با افرادی رفت و آمد دارد هیچ خیری متصور نیست نه در دنیا نه در آخرت این معاشرت‌ها به ضرر انسان است هیچ فایده‌ای ندارد اگر هم با کسی مانوس بودیم اذیت می‌شود کم کم کمش کنیم دوستی که یا در دین ما در علم ما یا در کمالات ما یا در معرفت ما بیفزاید آن دوستی‌ها را باید تقویت بکنیم روایت زیبایی از حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام است که حواریین از حضرت عیسی سوال کردند یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ ما با چه کسانی معاشرت بکنیم نشست و برخاست داشته باشیم حضرت سه ویژگی را بیان فرمودند قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏  (کافی، ج 1، ص 39) فرمودند با کسانی معاشرت بکنید که دوستی با آن‌ها شما را به آخرت ترغیب بکند یاد خدا بیندازد بعضی‌ها هستند معاشرت با آن‌ها انسان یاد گرفتاری‌ها و مشکلات و دنیا و زینت دنیا و تشریفات می‌شود نه کسی که معاشرت با آن‌ها ما را به یاد خدا بیندازد غافلمان نکند حتی در آیه‌ی قرآن داریم که صریح خدای متعال امر فرموده به پیغمبر که «فَأَعْرِ‌ضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِ‌نَا وَلَمْ يُرِ‌دْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا، ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ» (نجم/ 30-29) افرادی که شش دنگ دنیا پرست ریاست پرست پول پرست اند دل را خیلی تاریک می‌کند حدیث داریم دل را می‌میراند فرمود اعراض بکن از کسانی که فقط همّشان دنیاست و دلشان غافل است لذا حضرت عیسی هم فرمود با کسانی معاشرت بکنید که معاشرت با آن‌ها شما را به یاد خدا بیندازد صحبت گفتگو با آن‌ها علم و فهم و درک شما را بالا ببرد و رفتار و اعمال آن‌ها شما را به آخرت سوق بدهد یعنی بی رغبتی به دنیا در شما ایجاد بکند لذا من معتقد هستند بسیاری از افرادی که در زندگی تحول پیدا کرده اند در برخورد با یک شخصیتی بوده که فوق العاده بوده برخورد کردند به یک آدمی که رفیق خوب بوده یا استاد خوب و تاثیر پذیر بودند در روایت هم داریم از پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند أَرَادَ اللَّهُ‏ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ لَهُ خَلِیلاً صَالِحاً إِنْ نَسِيَ ذَكَّرَهُ وَ إِنْ ذَكَرَ أَعَانَهُ (نهج الفصاحه، حکمت 3064) اگر خدا اراده کرد به کسی به بنده‌ای خیر برساند لطف و عنایت و رحمت و محبت خدا شامل حال بنده‌ای شد کمند جذبه و محبت خدا خواست به بنده‌ای بیندازد علامتش این است یک دوست خوب خدا سر راهش می‌گذارد که اگر زمین خواست بخورد غفلت بکند او را یادآوری بکند و اگر در مسیر قرار گرفت یادآوری شد کمکش بکند واقعا مهم است پشتوانه‌ی انسان انسان‌هایی هستند که کمک انسان می‌کنند اگر آن را بردارند انسان در راه می‌ماند انرژی انسان نیروی انسان تمام می‌شود لذا امیرالمومنین علیه السلام تعبیری دارند که خَیرُ الاَصحَابِ مَن اَعَانَکَ عَلَی الطَّاعَة (غرر الحکم، حدیث 1142) در مورد همسر هم داریم که از امیرالمومنین پیغمبر خدا سوال کردند همسرتان چه همسری است فرمود نِعمَ العَونُ عَلی طاعَةِ اللهِ (بحارالانوار، ج 43، ص 117) خوب کمکی است بر طاعت و بندگی خدا امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید بهترین اصحاب و یاران و رفقا آن‌هایی هستند که ما را در بندگی خدا و طاعات و کارهای خوب کمک می‌کنند اگر دوستی پیدا کردید که در مسیر حق و صحیح شما را کمک می‌کند این رفیق مشفق و خوب است قدرش را بدان و از او بهره بگیر و استفاده بکن حضورش را مغتنم بدان ما در حالات بزرگان می‌خوانیم اکثرشان در برخورد یک حرف یک کلام در حالات یکی از علمای بزرگ می‌دیدم که علت این که ایشان عالم فرهیخته شد مرحوم فیض کاشانی دیدن یکی از علما رفت که فوت کرده بود و خانواده اش بودند ایشان وقتی وارد شد دید هیچ کدام از بچه‌های این عالم که از دنیا رفته در طرف طلبگی و روحانیت و علم نرفتند دنبال کسب و کار رفتند چون خیلی متاثر شد گفت من حیف می‌آید یک عالم فرهیخته‌ای مثل آیت الله فلانی در خانه اش بسته شود یک نصیحت کرد که راه پدر را ادامه بدهند یکی از بچه‌های ایشان به غیرتش برخورد دید راست می‌گوید یک سلسله‌ی عظیم روحانیت تا این زمان بودند همه فرهیخته و برجسته و هادی مردم حالا این چراغ در خانه خاموش می‌شود این باعث شد از این رو به آن رو نشود بنده خودم در بستگان هیچ کدام روحانی نبودند از بستگان نزدیک ما هم الآن هم هیچ کدام روحانی نیستند ولی بر اثر این که یک روحانی می‌آمد منزل ما و در آن محل برای تبلیغ پدر ما خدا رحمتش کند ایشان را مهمانی می‌کرد و روحانی دوست بود جذب شدم من می‌خواستم شغل دیگری انتخاب کنم او حرفی زد که حرف او باعث شد من از این راه به این راه شوم معاشرت با علما مسیر زندگی را عوض می‌کند در حالات مرحوم جهانگیر خان قشقایی رحمة الله علیه عالم برجسته عارف فیلسوف استاد مرحوم آیت الله بروجردی بود تا آخر عمر عمامه نگذاشتند خودشان را قابل نمی‌دانستند بسیاری از علمای برجسته در درس ایشان شرکت می‌کردند یکی مرحوم آیت الله بروجردی بوده در حالات این انسان برجسته نوشتند ایشان از طایفه‌ی قشقایی‌ها بوده که ایل قشقایی معروف اند در اصفهان و شیراز ایشان خان زاده بوده پدرش خان بوده ایلی داشتند ثروتی داشتند خیلی در جوانی عشق به تار زدن و نوازندگی داشته یک موقع در محل دوری که بوده تارش خراب می‌شود می‌آید در اصفهان که تارش را درست بکند می‌رود بازار اصفهان به یک شخصی برمی‌خورد به کاسبی که اهل دل و معنا بوده آدم فوق العاده‌ای بوده به ایشان می‌گوید این جا آلات نوازندگی و تا را کجا اصلاح می‌کند ایشان یک نگاهی می‌کند می‌بیند زمینه و ظرفیت دارد یک کلمه می‌گوید عزیز من این تار را درست بکنی این تار تنبور سه تار هر چه این مشکل شما را حل نمی‌کند گیرم با این موسیقی آهنگ چند ساعتی دمی گرفتی ولی محبوب واقعی را باید پیدا بکنی و اگر می‌خواهی او را پیدا بکنی باید تار دلت را درست بکنی میزان بکنی اگر خود انسان میزان نباشد تمام وسایلی که اطراف آدم باشند میزان باشند مشکل حل نمی‌شود اول باید خود آدم میزان شود تار دلش کوک و تنظیم باشد تنظیم دل و تنظیم روح ما از همه مهم تر است انبیا آمدند خود ما را تنظیم بکنند اگر خودمان تنظیم شدیم همه چیز تنظیم می‌شود یک کلمه گفت برو تار دلت را تنظیم بکن و او گرفت مطلبی را مثل تیری که به مرکز بخورد و به خال بخورد گفت کجا تار دل درست می‌کنند در اصفهان خیلی از مدارس مهمش در بازار است این خوب هم است که روحانیت در بازار می‌آید می‌رود مردم می‌آیند حتی خیلی از کاسبان می‌روند پای درس علما می‌نشینند مسائل شرعی یاد می‌گیرند اشاره می‌کند به مدرسه‌ای می‌گوید این جا تار دل را می‌توانند درست بکنند ایشان از همان جا تار را می‌گذارد کنار پیغام می‌دهد به پدرش که رفتم درس بخوانم می‌آید درس می‌خواند جزء علمای تراز اول اصفهان می‌شود که اصلا نه خانواده اش نه مسیرش به این راه‌ها نمی‌خورده ولی یک دوست خوب یک هم سفر خوب یک رفیق خوب یک ناصح مشفق سرنوشت انسان را از این رو به آن رو می‌کند جهانگیر خان را یک عارف برجسته‌ای می‌کند که شاید صد‌ها مجتهد پای درسش می‌نشستند خیلی آدم متواضع فروتنی بوده به حرمت این که این لباس عظمت دارد حاضر نشد عمامه بگذارد و در یک زمانی در اصفهان برجسته‌های مختلفی بودند یکی ایشان بوده آخوند کاشی بوده مرحوم آقا رحیم ارباب بوده یا در حالات آشیخ عباس قمی رحمة الله علیه است که ما به عنوان خاتم المحدثین علمایی که نقل حدیث می‌کردند به عنوان محدث در مکتب و مذهب ما شناخته می‌شوند آ شیخ عباس قمی واقعا توفیقات بسیار بسیار فوق العاده‌ای است یکی اش مفاتیح است که میلیون میلیون شیعه در اوقات مختلف دعا می‌خوانند زیارت می‌خوانند در شب‌های قدر در مناسبت‌ها در تمام این ثواب‌ها ایشان شریک است می‌تواند همه‌ی این‌ها را شفاعت بکند آیت الله استادی در کنگره‌ی ایشان فرمایشی فرمودند که در علمای شیعه ما نداشتیم کسی کتابش مثل آشیخ عباس چاپ شود در عالم یکی مفاتیح است که پا به پای قرآن چاپ می‌شود در همه‌ی کشورها به زبان اردو عربی از این مفاتیح از دعاها و زیارت‌ها استفاده می‌کنند شاید صد‌ها کتاب دعا داریم ولی کتاب ایشان خیلی مهم تر از مفاتیح سفینة البحار منتهی الآمال کتاب‌های مختلفی که عربی فارسی دارد نفس المهمومش که خواص از این کتاب‌ها استفاده می‌کنند توفیقات ایشان فوق العاده داده یک موقعی در خاطرات ایشان می‌خواندم که میرزای نائینی از مفاخر علمای تراز اول نجف بوده بسیاری از شاگردان ایشان مرجع و مجتهد بودند به آشیخ عباس قمی می‌رسد به ایشان می‌گوید من پا درد دارم و اذیت می‌شوم خیلی شما آدم خوبی هستی مخلص هستی به او اعتقاد داشتند برای من دعا کن خدا پا درد من را خوب بکند مرحوم آ شیخ عباس قمی می‌فرماید من با زبانم احتمال می‌دهم یک وقت گناه کرده باشم و دعای من زود اجابت نشود ولی این دستم و این انگشتانم یادم نمی‌آید گناه کرده باشم ولی می‌دانم با این انگشت‌ها و دست‌ها هزار هزار حدیث نوشتم قال الصادق الباقر نوشتم آیه‌ی قرآن و حدیث و ذکر اهل بیت بوده با این در مسیر اهل بیت حرکت کردم اگر اجازه بدهی به جای دعا کردن من این دست را به جای این که منتسب به اهل بیت است دستش را می‌کشد به پای میرزای نائینی و درد و مریضی از پای ایشان بیرون می‌رود این قدر آدم مخلصی بوده رمز این که این همه توفیق نصب کرده چه بوده در حالات ایشان نوشتند دیر هم طلبه شده پدرش هم آدم کاسبی بوده چه شد که این قدر موفق شد ملاقات‌ها برخورد‌ها و پذیرش نصیحت ناصحان مهم است یک روایتی سابق هم اشاره کردیم که امام جواد علیه السلام می‌فرماید مومن باید چند خصلت داشته باشید یکی قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ (بحارالانوار، ج 75، ص 358) این که آدم بپذیرد آن کسی که قوی بوده حرف می‌زند طرف را زیر و رو می‌کند نفس او خیلی دخیل است ولی این ظرف و زمینه و بستر فراهم است مطلب را می‌گیرد ایشان فرموده بودند رمز این که من ده‌ها کتاب نزدیک صد جلد ایشان کتاب نوشتند حتی بعضی از علما شرح حال علما را که نوشتند به ایشان که رسیدند دو جلد کتاب نوشتند مرحوم آقای دوانینی نوشته مفاخر علمای شیعه ده علما را در یک جلد آورده ولی به ایشان که رسیده دو جلد در حالات ایشان نوشته ایشان حدود صد جلد تالیف پیدا کرده توفیقات از کجا بوده بر اثر ملاقات یک انسان فرهیخته‌ای که یک کلام به ایشان داده تا اعمال وجود ایشان تاثیر گذار بوده ایشان می‌گوید من زمانی که رفتم در نجف درس بخوانم جوان بودم سن بالا هم بوده دیر طلبه شده دوره‌ای بود که اختلاف شدیدی افتاده بود بین علما و مردم علما دو دسته شدند و مردم مشروطه طلب و استبداد طلب یک عده این طرف یک عده آن طرف این دو دستگی شکافی ایجاد کرده بود هر مجلسی محله‌ای می‌رفتی یک عده‌ای طرفدار مشروطه یک عده‌ای طرفدار استبداد بودند که آیا حکومت مشروطه باشد یا استبدادی در ایران هم همین بود همه جا این بود ایشان می‌گفت ما در آن گیر و دار رفتیم طلبه شدیم اول درس خواندن ما هم بود یک روز رفتم حمام برای استحمام سابق حمام عمومی می‌رفتند و دلاک داشت کیسه می‌کشد گفت حالا با این دلاک باب گفتگو را باز کنیم از این پیرمرد بپرسیم که حق با کدام است با مشروطه یا کدام باب گفتگو را باز کردم ایشان یک کمی تند شد گفت که من شغلم دلاک است و کار من کیسه کشیدن است کارگری است وظیفه‌ی الهی ام این است که خوب کیسه بکشم و خوب دلاکی بکنم و اگر هم یک امر پیش آمد مشتبه علما بزرگان باید نظر بدهند ما تابع آن‌ها شویم من اگر بیایم هر روز طرفدار این حزب این گروه شوم من با آن مبارزه کنم او با من از کار و زندگی ام می‌مانم من هم باید جوابش بدهم گفت من به تو نصیحت می‌کنم اگر می‌خواهی موفق شوی تمام همتت را بگذار درس بخوانی به جایی برسی تحصیل بکنی الآن وظیفه ات این است که تقلید بکنی از عالم فرهیخته راه او را بگیر برو تا خودت مجتهد و صاحب نظر شوی الآن اگر تو در این پرچم آن جناح این گروه در دسته بازی‌ها بروی از همه‌ی کارهایت وا می‌ماند درگیر نکن خودت را اصل کار را ببین خدا چه می‌خواهد انجام بده می‌گوید حرف دلاک تمام وضع من و زندگی من را زیر و رو کرد یک آدمی که شاید سواد هم نداشت ولی حرف پخته‌ای زد گفت الآن وظیفه ات چیست وظیفه‌ی تو این نیست که درگیر این مسائل شوی وظیفه ات این است که درس بخوانی تا صاحب نظر شوی الآن هم که باید تقلید بکنی گفت حرف این آقا باعث شد که من محکم به درس و بحث چسبیدم و در حدیث و روایات کار کردم و افتخار نوکری اهل بیت نصیب من شد که این همه موفقیت در زندگی ام کسب بکنم این معاشرت‌ها این انس‌ها با چه کسانی معاشرت می‌کنیم این‌ها روی روحیه‌ی ما اثر دارند خیلی تاثیر گذارند دست کم نگیریم من دو سه روایت کوتاه درباره‌ی اهمیت دوست خوب بخوانم می‌فرماید یکی از معیارهایی که در دوستی فرمود عبادت افراد معیار نیست لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ (اصول کافی، ج 2، ص 105) آیا کسی که عبادت زیاد می‌کند این معیار است که ما با او دوست شویم خیر طول دادن رکوع و سجده عبادت زیاد معیار خوبی شخص نیست چه بسا به این عبادت عادت کرده اگر ترک بکند وحشت می‌کند بلکه به راستگویی و امانت داری اش نگاه بکنید کسی که در زندگی راستگو و امانت دار است صحه بگذارید با او دوست شوید و کسی که راستگو نیست یا در امانت خیانت می‌کند این اصلا به درد دوستی نمی‌خورد روی آن سرمایه گذاری نکنید با او دوست نشوید یکی دیگر از علائم دوستی فرمود که  اَخدِم اَخَاک فَاِن اَستَخدَمَک فَلَا وَ لَا کِرَامَة (بحارالانوار، ج 16، ص 49) با افرادی دوست شوید که به شما مهر بورزند محبت و خدمت بکنند اگر با کسی دوست شدی که تو را می‌خواهد به بردگی و بیگاری و استخدام بگیرد و سوء استفاده بکند نه افرادی که سوء استفاده می‌کنند ما را به بردگی می‌کشند این اندازه خدا به ما ذلت را اجازه نداده یا در روایت دیگری حضرت امیر فرمود شَرطُ الاُلفَةُ تَرکُ الکُلفَةِ (غرر الحکم) در دوستی و رفت و آمد‌ها خودمان را به تکلف و زحمت و باعث دردسر شویم نیندازیم مهمانی‌ها هزینه‌های سنگین تشریفات تجملات سنگین مثلا در مسافرت ما روایت داریم که با افرادی مسافرت بروید که هم شأن شما باشند پا به پای شما بتوانید خرج بکنید شما هم بتوانید پا به پای آن‌ها خرج بکنید با افراد ثروتمند و پولدار معاشرت کردن که انسان نمی‌تواند آبرویش را حفظ بکند صلاح نیست دوستی که در آن تکلف و زحمت و دردسر است می‌فرماید این به درد نمی‌خورد دوستی که در آن تکلف ریاکاری تجملات نباشد مشکلات برای افراد پیش نیاید دوستی‌های پایدار و خوبی است یکی دیگر از چیزهایی که در دوستی سفارش شده این است که اگر دوست شما بدی کرد کار بدی کرد از او بگذرید با خوبی مقابله بکنی با هر پیش آمدی دوستی را رها نکنی این از کلمات قصار نهج البلاغه است عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ (نهج البلاغه، حکمت 150) اگر هم یک وقت دوست جائز الخطا است اشتباه می‌کند خطا می‌کند اگر یک موقعی دوستی کوتاهی اشتباه و خطایی کرد با احسان کردن خوبی کردن با حسنه او را عتاب بکن این مرام با باشد در دوستی و اگر شری به شما از طرف او رسید با انعام دادن و محبت کردن و نعمت به او دادن یعنی بدی را با خوبی مکافات بکن که این دوستی پایدار بماند باز در فرمایش دیگری حضرت امیر علیه السلام فرمود أطِعْ أخاكَ و إنْ عَصَاكَ (میزان الحکمه، ج 1، ص 67) اگر هم یک جایی مخالفت شما کرد شما حرفش را گوش بده در غیر گناه و خط قرمز البته. او یک جا حرفت را گوش نداد خلف وعده کرد شما خوبی ات را ادامه بده وَ صِلْهُ و إنْ جَفاكَ (همان)با او صله رحم بکن ولو این به تو جفا کرده قطع نکن این دوستی قطع نشود یک بار این حدیث را خواندیم کسی که بیست سال با کسی دوست باشد حکم فامیل را پیدا می‌کند حالت قطع رحم پیدا می‌کند دوستی‌هایی قدیمی را خیلی غنیمت بشماریم دوستی‌های خیلی مهمی است حکم فامیل برادر را پیدا می‌کند یکی از موضوعاتی که این را بیشتر توجه بکنید روایات مهمی است مدت‌ها بوده می‌خواستم بخوانم قهر کردن با یک مومن با یک مسلمان جایز نیست چه برسد که دوست ما باشد چه برسد که همسایه‌ی ما باشد فامیل باشد نزدیک ما باشد همسر ما باشد که دیگر آن خیلی خیلی عقوبتش بیشتر است قهر کردن و قطع کردن با یک  مومن و مسلمان جایز نیست ولو دوست ما نباشد من می‌توانم با یک مسلمان قهر باشم؟ نخیر جایز نیست بالکل جواب سلامش را ندهم حرف نزنم با او پیام و تلفنش را جواب ندهم قطع بکنم قطع و قهر با یک مسلمان جایز نیست چه برسد که دوست ما باشد همسایه‌ی ما باشد فامیل ما باشد استاد ما باشد شاگرد ما باشد یک رابطه‌ی دیگر هم اضافه داشته باشد روایات تندی داریم درباره‌ی این که ترک کردن یک مومن قهر کردن مگر در موارد خاصی که بسیار خاص است. مثلا برای امور تربیتی پدر مادر معلم مربی یا دوستی را نهی از منکر از راه مختلف کردیم اثر نکرده کوتاه و موقت قهر ما باعث تنبه او می‌شود اگر ما این آقا یا فامیل یا دوست بگوییم به خاطر این گناه بزرگی که مرتکب می‌شوی با تو قهر می‌کنیم تا وقتی که ترک بکنی این باعث می‌شود که ترک بکند نه این که قهر ما تشدید بکند و بدتر بکند نه اگر در موارد افرادی که جواب می‌دهد عیب ندارد مثلا آیه‌ی قرآن داریم سه نفر در جنگ تخلف کردند نیامدند پیغمبر خدا فرمودند با من صحبت نکنید قهر باعث شد این‌ها توبه بکنند پیغمبر اکرم با آن‌ها حرف نزدند برگشتند جزء توابین خوب‌ها شدند موقتی کوتاه اگر کاربرد داشته باشد برای اصلاح باشد و موثر باشد عیب ندارد ولی قاعده‌ی اولی و کلیه قهر در اسلام حرام است ممنوع است با همه روایت هایش هم خیلی تند است.
مجری: اگر ارزش دوستی را بدانیم به سادگی قهر نمی‌کنیم.
حاج آقا فرحزاد: بله بین دو دوست خدا رابط است بالاتر از پدر مادر است ایمان رابط است اَلمُومِنُ اَخُ المُومِن مِن اَبِیهِ وَ اُمِّهِ اَبُوهُ النُّور وَ اُمِّهِ الرَّحمَة (بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۷۳) مومن با مومن دو دوست نه فقط از جنبه‌ی ایمانی دوست اند مثل برادر پدر مادری هستند پدرشان نور است مادرشان رحمت است روایت‌های تندی است واقعا تکان دهنده است یکی این که پیغمبر خدا فرمود لا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثِ لَيَالٍ یک ساعت یک لحظه یک روز هم قهر کردن جایز نیست ولی بعد از سه روز اصلا تشدید است حکمش بالکل جایز نیست هیچ چیزش جایز نیست مگر موارد خاص تربیتی موثر باشد در یک روایت دیگر پیغمبر اسلام فرمودند هِجرُ المُومِن اَخَاهُ کَسَفکِ الدَّم فرمود قطع کردن و قهر کردن با یک مومن مثل ریختن خون اوست روحش را در فشار می‌گذاری دیگر با یک کسی سلام علیک داریم دوست صمیمی بودیم بی خودی بدان عذر شرعی که عذر فقط یک مورد است چرا قهر می‌کنیم جوابش را نمی‌دهیم این مثل ریختن خون آن طرف است این قدر گناهش بزرگ است روایت دیگر در حجر سفینه البحار است در اصول کافی هم است امام باقر علیه السلام فرمود مَا مِن مُومِنٍ اِهتَجَرَ وَ ثَلَاث اِلُا بَرِئتُ مِنهُمَا فِی الثَّلاثَة امام باقر علیه السلام فرمود دو مومن با هم گردگیری دعوا می‌کنند اگر زن و شوهر و فامیل باشند که دیگر پناه به خدا این بحث ما تکان دهنده است بیننده‌ها توجه بکنند نمی‌خواهیم دعاها مستجاب نشود امام باقر فرمود دو مومن که از هم قهر می‌کنند بعد از سه روز من از هر دوتای آن‌ها بیزارم فَقِیلَ یَابنَ رَسولِ الله فَمَا بَالَ المَظلُومِ بنده خدای نکرده به آقای شریعتی حرف تندی زدم یا بی ادبی کردم ظالم شدم شما مظلوم بین ما کدورت پیش آمد از هم قهر کردیم از امام باقر پرسیدند از ظالم بیزاری باعث این فتنه و قهر شده خوب است از مظلوم چرا بیزاری حضرت فرمودند یَقُولُ اَنَا الظَالِمُ حَتَی یَصطَلِحَا (وسائل الشیعه، ج 11، ص 263) اگر بنده اشتباه کردم یک حرف تندی زدم یک خطای ناروایی حرکتی باعث قهر و جدایی شد اگر سه روز گذشت دیدیم که آشتی نشد طرف مظلوم بیاید بگوید من از حقم گذشتم اصلا من ظالم ام من اشتباه کردم چون دعوا و اختلاف و تفرقه جرمش چرا بیشتر است خیلی مورد ابتلا است بسیاری از خانواده‌ها فامیل دوست همسایه سر یک مال دنیای بی ارزش یا سر ارث یا سر دعوت یا سر بگو مگوی جزئی سالیان سال با هم قهر هستند آن ظلم یک چاله است ما طرفدار ظالم نیستیم هیچ روایتی هیچ امام و پیغمبری هیچ وقت طرفدار ظالم نبوده ولی اگر کسی ظلمی کرد بین خودمان نمی‌گوییم با دشمن سرسختی که شمشیر از رو بسته بحث آن جداست بحث سر رحماء بینهم است نه اشداء علی الکفار بحث سر فامیل دوست آشناست بحث داخلی و خودی است اگر در حلقه‌ی فامیلی و خودمان ما هم پای هزار نفر را لگد کردیم ما هم چنین آقازاده نیستیم که همیشه مظلوم باشیم ما هم خیلی جاها دل شکستیم اگر بخواهیم جدی بگیریم همه اش باشد قهر و جدایی باشد اگر هم آن ظلمی که اتفاق افتاده مثل چاله می‌ماند قهر و جدایی و اختلاف در خانواده مثل چاه عمیق است ما در چاله برویم چاله را تحمل بکنیم از چاه عمیق فرار بکنیم قهر و جدایی مثل این است که گردن ما را بزنند امام فرمود من از هر دو بیزارم یک ظلمی مالی آبرویی تهمتی زدند خیلی هم سنگین است خیلی هم سخت است و بد است ولی مثل بریدن یک دست یک انگشت است جدا شدن. انگشت ما قطع شود بهتر است یا گردن ما را ببرند کسی که از فامیل بریده در سه جای قرآن خدا لعنتش کرده از رحمت خدا بریده شده ما نمی‌خواهیم این رحمت‌ها قطع شود از فامیل و بستگان لذا امام باقر فرمودند اگر دیدید این قهر و جدایی بعد از سه روز ادامه پیدا کرد پیش خدا که گم نمی‌شود مظلوم بیاید بگوید من ظالم من اشتباه کردم اگر مال فرحزاد را ببرند ده دست هم دست به دست بشود میلیون میلیون پول و زمین من را بالا بکشند پیش خدا که گم نمی‌شود مال فرحزاد مال من است خدا روز قیامت می‌گیرد به من می‌دهد ثواب می‌دهد پیش خدا گم نمی‌شود اگر گذشت کنم که خیلی برد کردم اگر هم گذشت نمی‌کنم لا اقل به خدا واگذار کنم خدا جبران می‌کند بگویم خدایا من به خاطر تو به تو واگذار می‌کنم تو جزایش را به من بده تو گفتی پا روی نفسم می‌گذارم آشتی می‌کنم ما می‌خواهیم به خاطر مسائل مالی یا حق و حقوقی پایمال شده ما فکر می‌کنیم معصوم هستیم فقط مظلوم ما هستیم بقیه همه ظالم اند صد‌ها جا هم ما ظالم هستیم این را باید توجه داشته باشیم ما در روایت داریم یک نفر پایش را لگد کردند اذیتش کردند گفت ان شاء الله نابود شوید چنین شوید چنان شوید خدا گفت چند جای دیگر هم تو پای افراد را لگد کردی آن‌ها گفتند نابود شوی اجابت کنم؟ گفت نه خدایا نه مال من نه مال او. روایت می‌فرماید حضرت فرمودند من از هر دو بیزارم ظالم و مظلوم گفتند از مظلوم چرا بیزاری فرمود مظلوم بیاید از حقش صرف نظر بکند این دعوای خانوادگی دوستی فامیلی نباشد این جمع نپاشد حدیث دیگر که سفینة البحار است ‌اَیُّ مُسلِم تَهَاجَرا اگر دو مسلمان با هم قهر کردند سه روز طول کشید اصلاح نکردند تا سه روز جایز نیست از سه روز به بعد اوج قطع رحمت است تعبیر خیلی تندی است فرمود پیغمبر خدا مَاتَا کَانَا خَارِجِینَ مِنَ الاِسلَام اگر از دنیا بروند از اسلام بیرون رفتند مسلمان واقعی نیستند در یک روایت دیگر پیامبر فرمود اَلنَّارِ اَولَی بِهِمَا این‌ها تعارف نیست اختلاف این‌ها آتش جهنم است دلمان چرکین باشد به هم آه و ناله کنیم این زندگی نمی‌شود همه اش آتش است آتش نقد است فرمود هم از اسلام خارج می‌شوند هم آتش جهنم به این‌ها سزاوار تر است وَ لَم یَکُن بَینَهُمَا وِلَایَة بین این‌ها دیگر ولایت خدا و دوستی الهی قطع شده است فَأَیهُمَا سَبَقَ إِلَی کَلَامِ أَخِیهِ کَانَ السَّابِقَ إِلَی الْجَنَّةِ- یوْمَ الْحِسَاب (اصول کافی، ج 2، ص 345) فرمودند هر کدام که پیشی بگیرد سبقت بگیرد به آشتی کردن خدا او را زودتر وارد بهشت می‌شود و اگر هم در روایات ما است شما رفتی پیام دادی تلفن زدی در خانه اش رفتی اعلام دوستی کردی به وظیفه ات عمل کردی راهت باز شده خودت را شکستی تمام انبیا و اولیا پشت سرت هستند شما خیالت راحت باشد به شما راه رحمت باز شده چون زیاد می‌پرسند که ما رفتیم من رفتم خانه‌ی پدر مادرم التماس کردم چه پدر مادر خشن و بی رحمی هستند دخترت است پسرت است تمام نکبت‌ها می‌رود سمت کسی که طرف قبول نمی‌کند امام صادق دو بار لعنت کردند فرمودند ملعون است ملعون است کسی که می‌آیند آشتی بکنند و او نمی‌پذیرد دو بار لعنت خدا بر او بگذریم تا خدا هم بگذرد من خیلی خوشم آمد بحثی در سحر 21 ام ماه رمضان داشتیم فراوان چه در پیام‌ها چه حضوری من مشهد زیارت دعاگوی همه‌ی بیننده‌ها بودیم هفته‌ی گذشته گفت حرف شما باعث شد من از همه‌ی بدهکارام از همه‌ی آن‌هایی که آبرویم را بردند مرده و زنده همه را حلال کردم گفتم من هم تضمین می‌کنم خدا از تو می‌گذرد حتی طلبکارهایت را هم خدا راضی می‌کند شما وقتی این طوری می‌آیی میدان خدا هم تو را می‌بخشد علامت بخشش خدا این است که حالت بخشندگی به شما بدهد یک روایت آخر را هم می‌خوانم این در سفینه کلمه‌ی عرض است امام صادق علیه السلام فرمود تُعْرَضُ أَعْمَالُ أَهْلِ الدُّنْیَا عَلَى اللَّهِ، مِنَ الْجُمُعَةِ اعمال ما همیشه به خدا و اهل بیت عرضه می‌شود اما در جنبه‌ی تشریفاتی اش فرمود در هر هفته‌ای دو بار روز دوشنبه و روز پنج شنبه اعمال ما بر امام و اهل بیت عرضه می‌شود فَیَغْفِرُ لِکُلِّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا عَبْداً کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ شَحْنَاءُ تمام مومنین و مومنات دعا می‌کند امام زمان و اهل بیت دعا می‌کنند خدایا این‌ها را ببخش پاک کن الا روی این گناه حساس اند واقعیتی است راهشان به سوی خدا قطع شده آب و برق منزل قطع است شارژ تمام شده دیگر جواب نمی‌دهد دین ما محبت و ولایت و پیوند است اگر این پیوند قطع شود ارزش ندارد این رشته را خود ما قطع می‌شود فرمود برای همه‌ی گناهان آمرزیده می‌شوند الا آن کسی که بین او و مومن و برادر و دوستی کینه و کدورت است و با هم قهر هستند می‌فرماید فَقَالَ اتْرُکُوا عَمَلَ هَذَیْنِ حَتَّى یَصْطَلِحَا (بحارالانوار، ج 74) پرونده شان را بایگانی کنید نه ثواب هایشان پذیرفته می‌شود نه گناهانشان آمرزیده می‌شود حالت بلا تکلیفی است یک موقع می‌گویند بیا برو استخدام شو یک موقع پرونده اش را می‌دهند بگو این خیالش راحت است اما بگیرند مدارک ما را در تحیر بگذارند در برزخ باشی افرادی که آشتی نمی‌کنند در برزخ اند دیگر با این روایات معذرت می‌خواهم عذر می‌خواهم از این تعبیر مگر شمر باشد آشتی نکند واقعا این روایات تکان دهنده است
مجری: بله اگر کسی قدر خودش و دوستی‌ها و روابط را بداند و من اگر وسط نباشد مشکلات حل می‌شود
حاج آقا فرحزاد: این من را بشکنند حل می‌شود چقدر خود انسان احساس آرامش می‌کند مثل یک کوهی از دل انسان برداشته می‌شود وقتی کینه‌ها را دور می‌ریزد
مجری: بسیار خوب خیلی خوشحالیم خدمت دوستان هستیم حاج آقا خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم و روایت‌های نورانی را ان شاء الله موثر و راهگشا باشند صفحه‌ی 520 قرار امروز دوستان خوب ماست آیات پایانی سوره‌ی مبارکه‌ی ق و آیات ابتدایی سوره‌ی مبارکه‌ی ذاریات لحظه لحظه‌ی زندگی تان منور به نور قرآن کریم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْ‌نٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ ﴿٣٦﴾ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَ‌ى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿٣٧﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ﴿٣٨﴾ فَاصْبِرْ‌ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُ‌وبِ ﴿٣٩﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ‌ السُّجُودِ ﴿٤٠﴾ وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِ‌يبٍ ﴿٤١﴾ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُ‌وجِ ﴿٤٢﴾ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ‌ ﴿٤٣﴾ يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْ‌ضُ عَنْهُمْ سِرَ‌اعًا ذَلِكَ حَشْرٌ‌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ‌ ﴿٤٤﴾ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ‌ فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ﴿٤٥﴾
سورة الذاريات
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِيمِ
وَالذَّارِ‌يَاتِ ذَرْ‌وًا ﴿١﴾ فَالْحَامِلَاتِ وِقْرً‌ا ﴿٢﴾ فَالْجَارِ‌يَاتِ يُسْرً‌ا ﴿٣﴾ فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرً‌ا ﴿٤﴾ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿٥﴾ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ ﴿٦﴾
ترجمه:

و چه بسیار اقوامی را که پیش از آنان هلاک کردیم که از آنان نیرومندتر بودند، و [با نیرویشان] به سرزمین ها رفتند [و آنها را فتح کردند]، آیا توانستند [از عذاب و هلاکت] گریزگاهی بیابند؟ (۳۶) بی تردید در سرگذشت پیشینیان مایه پند و عبرتی است برای کسی که نیروی تعقّل دارد، یا با تأمل و دقت [به سرگذشت ها] گوش فرا می دهد در حالی که حاضر به شنیدن و فراگیری شنیده های خود باشد. (۳۷) همانا ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم، و هیچ رنج و درماندگی به ما نرسید. (۳۸) پس [بر آزار مشرکان] شکیبا باش، و پیش از طلوع خورشید و پیش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی، (۳۹) و در پاره ای از شب و نیز پس از سجده ها خدا را تسبیح گوی، (۴۰) و گوش فرا ده روزی که ندا دهنده از جایی نزدیک ندا می دهد. (۴۱) روزی که [همگان] صیحه و فریاد را به حق و درستی می شنوند [و] آن روز، روز بیرون آمدن [از قبرها] ست. (۴۲) بی تردید ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم، و بازگشت به سوی ماست. (۴۳) روزی که زمین از [روی اجساد] آنان در حالی که [از قبرها بیرون آمده] شتابان [به سوی ندا کننده خود بروند] بشکافد؛ این گردآوردنشان از گورها [وحاضر کردنشان در قیامت] بر ما آسان است. (۴۴) ما به آنچه [دشمنان لجوج بر ضد حقایق] می گویند، داناتریم و تو را بر آنان تسلطی نیست [که به قبول حقایق وادارشان کنی]؛ پس به وسیله قرآن کسانی را که از تهدید من می ترسند، بیم ده. (۴۵)
سورة الذاريات
بسم الله الرحمن الرحيم
سوگند به بادهای افشان کننده [که ابرهای باران زا و گرده های نرینه و مادینه گیاهان را می افشانند.] (۱) سوگند به ابرهایی که بار سنگین باران را با خود [به نواحی مختلف] حمل می کنند. (۲) و سوگند به کشتی هایی که به آسانی روی آب دریاها روانند. (۳) و سوگند به فرشتگانی که [به امر خدا] کارها را [برای تدبیر امور هستی میان خود] تقسیم می کنند، (۴) که بی تردید آنچه را [از اوضاع و احوال روز جزا] به شما وعده می دهند، راست ویقینی است. (۵) وقطعاً [روز] جزا واقع خواهد شد. (۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری: به رسم دوشنبه‌ها نکته‌ی ذکر صلوات بر محمد و آل محمد را بفرمایند و بعد اشاره‌ی قرآنی امروز را
حاج آقا فرحزاد: در روایت داریم یکی از چیزهایی که وسیله‌ی قبولی اعمال است مداومت بر صلوات و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم است بلکه در روایات داریم بدون صلوات خدای متعال اعمال را قبول نمی‌کند همان طور که دعاها مستجاب نمی‌شود همان طور که در روایات داریم اگر کسی در پرونده‌ی اعمالش همه‌ی حسنات باشد ولی درود و صلوات بر پیغمبر و آل نباشد مثل این که ما پیغمبر را نداشته باشیم یا ولایت را قبول نداشته باشیم حکم صلوات هم همین است صلوات تکمیل همان ولایت و توحید و نبوت است اگر در پرونده‌ی اعمال صلوات نباشد اعمال قبول نمی‌شود ان شاء الله مهر قبولی به پرونده‌ها را با صلوات به محمد و آل محمد بزنیم
مجری: در این دعواها و کدورت‌ها هم ذکر صلوات را فراموش نکنیم آب روی آتش است
حاج آقا فرحزاد: خیلی خوب است اتفاق و تفرقه را از بین می‌برد آقای دولابی می‌فرمودند پیرمرد‌ها پیرزن‌ها هر موقع در ازدواجی اختلافی پیش می‌آمد در خرید و فروشی می‌گفتند چرا دعوا می‌کنید بروید صلوات بفرستید با صلوات دل‌ها نرم می‌شود و افق‌ها نزدیک می‌شود و شیطان دور می‌شوند. آیه‌ی 39 ام سوره‌ی مبارکه‌ی ق خدای متعال می‌فرماید «فَاصْبِرْ‌ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُ‌وبِ» می‌فرماید آن چه که دیگران می‌گویند صبر بکن معلوم می‌شود خود پیغمبر هم اذیت می‌شدند بدترین نسبت‌ها را به پیغمبر می‌دادند به عقل کل می‌گفتند شما مجنون هستی به حقیقت محض می‌گفتند ساحری به مظهر راستی می‌گفتند کذاب هستی بالاترین تهمت‌ها بالاترین اذیت‌ها آزار‌ها و گفتارها در حق پیغمبر می‌کردند خیلی سخت است ولی خدا می‌فرماید صبر بکن معلوم می‌شود پیغمبر هم ناراحت می‌شدند اذیت می‌شدند یک حدیث قشنگی داریم حضرت موسی هم به او تهمت زدند که شما برادرت هارون را از بین بردی با زن بدکاره رابطه داشتی تهمت‌های خیلی ناروا خیلی حضرت ناراحت شد تهمت بر آدم بی گناه خیلی سنگین است حضرت امیر می‌فرماید از آسمان سنگین تر است ولی اگر بتواند این بار را تحمل بکند گذشت بکند خدا چندین برابر خیر و برکت و خوشی و راحتی به او می‌دهد حضرت موسی ناراحت شد به خدا گفت خدایا یک کاری بکن دهان مردم بسته شود پشت سر من حرف نزنند خدای مهربان فرمود‌ای موسی این دعا را من در حق خودم مستجاب نکردم پشت سر من خدا این قدر حرف می‌زنند به خدا بد و بی راه می‌گویند فحش می‌دهند قبولش ندارند کفر می‌گویند از هجمه‌ها بیشتر خود خداست اگر دست بعضی‌ها به خدا می‌رسید خدا را تکه تکه می‌کردند دستشان نرسیده پیغمبر‌ها و ائمه را شهید کردند که نماینده‌ی خدا بودند خدا فرمود من این دعا را در حق خودم اجابت نکردم امام صادق فرمود إِنَ رِضَا النَّاسِ لَا يُمْلَكُ وَ أَلْسِنَتَهُمْ (بحارالانوار، ج 67، ص 2)کسی رضایت همه‌ی مردم را نمی‌تواند جلب بکند امکان پذیر نیست متضاد خواسته‌های شماست یکی هم جلوی زبان مردم را نمی‌شود ببندی لذا بهترین کار صبر است تحمل است مدارا است نرمی است خوش اخلاقی است و گذشت است ممکن است این بحثی که ما داشتیم برای بعضی‌ها خیلی سنگین باشد ولی شما ببینید پیغمبر حدود بیست سال مردم مکه فامیل دور نزدیک چقدر اذیتش کردند حضرت یوسف را چقدر اذیت کردند چهل سال فراغ از خانواده مفقود الاثر باشی هجده سال در زندان باشی ولی گفت «لَا تَثْرِ‌يبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» (یوسف/ 92) تمرین بکنیم به قول آقای دولابی بروید دو رکعت نماز بخوانید یا شب جمعه‌ای زیارتی جایی باشد بهتر است بیشتر کمک می‌شود بگو خدایا من همه‌ی حق دارانم را آن‌هایی که به آن‌ها حق دارند من همه را بخشیدم پیش خدا که گم نمی‌شود یعنی حالا این که ما انتقام بگیریم طرف به خاطر ما زندان برود جهنم برود بسوزد خدا یک حدیث داریم اگر کسی که مردم با او مصالحه می‌کنند و مودب با او برخورد می‌کنند از مکافات خدا که نمی‌تواند با او فرار بکند چوب خدا مکافات خدا به او می‌رسد اگر نا حق باشد ولی به نفع ما است ما بهره مان را می‌بریم ما بالا می‌رویم رشد می‌کنیم این گذشت و عفو برای ما خوب است به ما رشد می‌دهد حضرت امیر علیه السلام فرمودند اَلعَفوُ لِی قُربَة وَ لَکُم حَسَنَة (بحارالانوار، ج 72، ص 61) ما را هم سبک می‌کند او هم می‌داند و خدای خودش هر کاری می‌خواهد بکند این تفرقه و اختلاف را خدا دوست ندارد
مجری: خیلی ممنون دعا بکنید آمین بگوییم
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی فرجش را نزدیک و همه مان را جزء بهترین شیعیان و یاران حضرت قرار بدهد و ما را مشمول دعای خاص امام زمان قرار بدهد کدورت و کینه و ناراحتی‌ها را از دل هایمان دور بکند بین ما صلح و صفا و محبت و یگانگی ایجاد بفرماید خدایا به حق محمد و آل محمد دل ما را با دل امام زمان یکی بکن رفع همّ و غم و گرفتاری از همه‌ی گرفتار‌ها بفرما
مجری: الهی آمین والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

سامانه نجم